/فریاد رسای راهبر/

مهم ترین جملات امام خامنه ای در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش:

امروز مشاهده میکنیم،برخی اظهارات دشمن برای مردم مایه عبرت است. ملت ایران اظهارنظرهای بی‌ادبانه مسئولین آمریکایی، دو رویی و نیات پلید آنان را ببیند و دشمن را بشناسد./ 

مسئولان آمریکایی به مسئولین ما می‌گویند قصد تغییر نظام را ندارند؛ دروغ می‌گویند اگر بتوانند لحظه‌ای تردید نمی‌کنند؛ اما نمی‌توانند./ 

خوشبختانه مسئولان دولتی به این رسیدند که راه برطرف کردن مشکلات نگاه به بیرون و رفع تحریم نیست/

از دشمن نمی شود انتظار داشت و به او چشم دوخت./

انتقادها منصفانه باشد،دولت چندماهی بیشتر نیست آمده،باید فرصت داد.هم منتقدین با شرح صدر رفتار کنند هم مسئولین دولتی با منتقدین با شرح صدر رفتار کنند./

 آمریکایی‌ها ایران را تهدید می‌کنند آن وقت توقع خنده‌آور و مسخره‌ای دارند که جمهوری اسلامی از قدرت دفاعی خود بکاهد. ملت و مسئولین به توفیق الهی روز بروز بر قدرت دفاعی خود خواهند افزود./

ان‌شاء الله روز 22 بهمن مردم ایران استحکام و اقتدار ملی خود را فریاد خواهند کرد./

افسران - روزی که کلمه توحید در وحدت کلمه به دست آمد و در نتیجه اعتصام به «حبل الله » رژیم ستمشاهی دوهزار و پانصد ساله طاغوتیان به زباله دانی تاریخ سپرده شد ...



برچسب‌ها: امام خامنه ای
[ شنبه 92/11/19 ] [ 2:25 عصر ] [ سید حجت الله انوشه ]

/آقای روحانی بس است.../

با سلام آقای روحانی.

از روز 25 خرداد که اعلام کردند شما رییس جمهورمان شده اید، با احترام به رای اکثریت مردم، به شما تبریک گفتیم و برایتان آرزوی موفقیت کردیم و برایتان پیام اعلام همراهی فرستادیم.

رهبری هم از دولت شما مثل همه ی دولت های دیگر حمایت کردند و شما را انسانی خدمتگزار و امین دانستند.

وقتی دستگاه دیپلماسی تان شروع به فعالیت کرد، خیلی ها جوش آوردند و گفتند که «آقای روحانی! این کار شما یعنی سازش و صلح با دشمن» اما بلافاصله رهبری وارد عمل شدند و اعلام کردند که هیچ کس نباید مجموعه ی مذاکره کنندگان با پنج به علاوه ی یک را سازشکار بداند.

بعد از اینکه دستگاه دیپلماسی دولتتان توافقی موقت را با 1+5 امضا کرد باز هم خیلی ها -از جمله من- جوش آوردند و گفتند که آنچه داده ایم با آنچه به دست آورده ایم، برابر نیست. 

ولی من استنباط کردم که چون رهبری در پاسخ به نامه ی شما  آنچه مرقوم داشته اید را در خور تقدیر و تشکر دانسته اند، نباید از رهبری جلو زد و صفت سازشکار به مذاکره کنندگان داد.

هنوز هم نظرم همین است و معتقدم استنباطم درست بوده است و اگر باز هم به عقب برگردم همین سخن را تکرار خواهم کرد. اما امروز شرایط فرق کرده، با این که ما به تمامی تعهداتمان در توافق نامه ی ژنو پایبند بودیم و تاسیسات هسته ای مان را پلمپ کردیم ولی آمریکا زیر تمام تعهداتش زده و بلافاصله پس از توافق چند شرکت ایران را تحریم کرده. به تازگی هم وزیر امور خارجه ی آمریکا اعلام کرده که تحریم ها همچنان باقی خواهند بود و حتی شدت خواهند گرفت و در بیانی گستاخانه تر شما را فردی غیرقابل اعتماد دانسته است. این ها گوشه ی کوچکی از اظهارات و اقدامات مقامات آمریکایی علیه ملت ایران و شما در طی این چند ماه است.

آری آقای روحانی! امروز کسی نیست که اندکی تردید داشته باشد که غرب قابل اعتماد نیست و آمریکا شیطان بزرگی است که با او نمی توان به طور منطقی صحبت کرد.

رهبری درست فرمودند که این مذاکرات تجربه ی فکری ملت ما را بالا خواهد برد و به نظر من هم تا کنون به این دلیل به طور مستقیم در این مسئله وارد نشده اند تا دهان افرادی را که معتقدند می توان با مذاکره با غرب به نتیجه رسید، ببندند.

رییس جمهور عزیز! من به عنوان یکی از افسران جنگ نرم به شما پیشنهاد می دهم که قبل از آنکه رهبری به طور مستقیم وارد عمل شوند و توافق نامه ی ژنو را منحل اعلام کنند، خودتان این کار را انجام بدهید.

شما مذاکره کرده اید و توافقی را هم امضا کرده اید ولی کارشکنی از طرف مقابل بوده است. بنابراین تصمیم شما برای مذاکره با غرب کار اشتباهی نبوده اما اصرار شما بر پایبندی بر این توافق با وجود زیاده خواهی ها و یاوه گویی های آمریکا کاری صددرصد اشتباه است.

آقای روحانی! ملت ایران پشت سر شماست اگر منافع و ارزش هایش را فدای بازی های سیاسی داخلی و بین المللی نکنید.

موفق و ولایتمدار باشید.



برچسب‌ها: حسن روحانی
[ جمعه 92/11/18 ] [ 12:27 صبح ] [ سید حجت الله انوشه ]

/مقایسه حکومت پهلوی با نظام جمهوری اسلامی/

بخشی از بیانات رهبر انقلاب در نماز جمعه 15 بهمن 1389:

فاتحان جنگ بین‌الملل اول و دوم که عمدتاً چند کشور اروپائى و آمریکا بودند، اینها براى این منطقه‌ى مهم خاورمیانه یک سیاست تثبیت‌شده‌اى داشتند؛ چون این منطقه، هم از لحاظ موقعیت سوق‌الجیشى مهم است، منطقه‌ى اتصال آسیا و اروپا و آفریقاست، هم یکى از بزرگترین انبارهاى نفت عالم است - که نفت، شریان حیاتى همه‌ى قدرتهاى صنعتى است که بر دنیا مسلطند - هم از لحاظ ملتها، اینجا داراى ملتهاى کهن، ریشه‌دار و با سوابق تاریخى است؛ لذا براى این منطقه یک سیاستى را اتخاذ کردند. آن سیاست عبارت بود از اینکه در این منطقه باید کشورهائى، واحدهاى سیاسى‌اى وجود داشته باشند که این خصوصیات را داشته باشند: اولاً ضعیف باشند؛ ثانیاً با یکدیگر دشمن باشند، مخالف باشند، با هم کنار نیایند، نتوانند اتحاد بکنند - لذا دیدید سیاست تقویت ناسیونالیسم عربى، ناسیونالیسم ترکى، ناسیونالیسم ایرانى در طول سالهاى متمادى دنبال شد - ثالثاً حکامشان از لحاظ سیاسى، دست‌نشانده باشند، مطیع باشند، زیر بار قدرتهاى غربى بروند، حرف گوش‌کن باشند؛ رابعاً از لحاظ اقتصادى مصرف‌کننده باشند؛ یعنى نفتى را که تقریباً مفت از چنگ اینها خارج میکنند، پول همان نفت را باز خرج واردات کنند، خرج مصرف کنند تا کارخانه‌هاى غربى رونق بگیرد؛ خامساً از لحاظ علمى عقب‌افتاده باشند، اجازه‌ى پیشرفت علمى به آنها داده نشود. اینهائى که من عرض میکنم، سرفصل است. هر کدام از اینها حقیقتاً یک کتاب شرح و تفصیل دارد. چطور در ایران ما، در بعضى کشورهاى دیگر، از توسعه‌ى علم، تعمیق علم جلوگیرى میکردند. ملتهاى این منطقه، از لحاظ فرهنگى، مقلد محضِ اروپائى‌ها باشند؛ از لحاظ نظامى، ذلیل و آسیب‌پذیر و ضعیف باشند؛ از لحاظ اخلاقى، فاسد باشند، دچار انحطاطهاى گوناگون اخلاقى باشند؛ از لحاظ مذهبى هم کاملاً سطحى و قانع به مذهب فردى و احیاناً مذهب تشریفاتى باشند. این تصویرى بود که آنها از این منطقه براى خودشان درست کرده بودند، براى این سیاستگذارى کردند؛ شاید استراتژیستهاى غربى هزارها ساعت نشستند درباره‌ى این مسائل مطالعه کردند، فکر کردند، برنامه‌ریزى کردند، آدمهاشان را اینجا در کشورهاى این منطقه معین کردند و به وسیله‌ى آنها کارها را انجام دادند. با این تحلیل میشود رفتار رضاخان را درست فهمید، رفتار محمدرضا را فهمید، رفتار مصطفى کمال ترکیه و دیگران و دیگران را فهمید. این، برنامه‌ى اینها بود.

موفق هم شدند. تا قبل از پیروزى انقلاب اسلامى، جز در برهه‌هاى کوتاهى از زمان، آن هم در بخشى از این مسائل، موفق شدند. فقط در یک برهه‌هاى کوتاهى، حالا در مصر مثلاً در یک چند سالى یک حکومت ملى سر کار آمد، در ایران یک جور دیگر، در جاهاى دیگر یک جور دیگر؛ لیکن عموماً به طور مطلق که نگاه میکنیم، در همه‌ى این بخشها اینها پیشرفت کردند، تا قبل از انقلاب. اما ناگهان حادثه‌ى بزرگى، انفجار عظیمى رخ داد که همه‌ى اوضاعِ اینها را به هم ریخت. یک مرد عالم، برجسته، حکیم، فقیه، مجاهد، شجاع، خطرپذیر و نافذالکلمه به نام امام خمینى در ملت ایران ظهور کرد که حقیقتاً ظهور این مرد، حضور این مرد، تربیت این انسان بزرگ، کار خدا بود. این تقدیر الهى بود که یک چنین اتفاقى بیفتد. مردم ایران هم آماده بودند، استقبال کردند، پذیرفتند، خطرها را به جان خریدند، وارد میدان شدند، جانشان را دادند، مالشان را دادند، امتحان خوبى پس دادند؛ لذا انقلاب اسلامى به وجود آمد. همه‌ى این حسابها به هم ریخت، این محاسبات خراب شد، دچار اختلال شد. انقلاب اسلامى در ایران، قوى ظاهر شد و قوى ادامه پیدا کرد. یعنى اینجور نبود که سال اول و دوم و سوم یک هیجانى به وجود بیاید، بعد مسائل تمام بشود؛ نه، ادامه پیدا کرد؛ که من بعداً درباره‌ى همین ادامه و استمرار عرائضى دارم که عرض خواهم کرد.

امام مثل کوه ایستاد، ملت هم پشت سر امام مثل کوه استوارى ایستادند؛ جبهه‌ى دشمن هم - یک دشمن نبود، یک جبهه بودند - هرچه توانستند، تلاش کردند؛ هر کارى از دستشان برمى‌آمد، کردند؛ از جنگهاى خیابانى، تا جنگهاى قومى، تا کودتاى نظامى، تا تحمیل جنگ هشت ساله، تا تحریم اقتصادى، تا به راه انداختن ماشین عظیم جنگ روانى در طول سى و دو سال. سى و دو سال است که علیه ملت ایران و علیه انقلاب و علیه امام جنگ روانى وجود دارد: دروغ گفتند، تهمت زدند، شایعه پخش کردند، سعى کردند ایجاد اختلاف کنند، سعى کردند راه‌ها را در داخل منحرف کنند.

هدفهائى که آنها دنبال میکردند، در درجه‌ى اول، سقوط انقلاب و سقوط نظام جمهورى اسلامى بود. هدف اول، براندازى بود. هدف بعدى این بود که اگر براندازى نظام جمهورى اسلامى تحقق پیدا نکند، انقلاب را استحاله کنند؛ یعنى صورت انقلاب باقى بماند، اما باطن انقلاب، سیرت انقلاب، روح انقلاب از بین برود. در این زمینه خیلى تلاش کردند؛ که آخرین نمایشنامه‌ى آنها که روى صحنه آمد، همین فتنه‌ى 88 بود. در حقیقت، یک تلاشى بود. یک عده‌اى در داخل، به خاطر حب به نفس، حب به مقام - از این قبیل امراض خطرناک نفسانى - اسیر این توطئه شدند. من بارها گفته‌ام؛ طراح و نقشه‌کش و مدیر صحنه، در بیرون از این مرزها بود و هست. در داخل با آنها همکارى کردند؛ بعضى دانسته، بعضى ندانسته. این هم هدف دوم.

هدف سوم هم باز این بود و هست که کارى کنند که اگر نظام اسلامى باقى میماند، از عناصر ضعیف‌النفسى که میتوان در آنها نفوذ کرد، استفاده کنند و اینها را در مسائل کشور، در واقع طرفهاى اصلى خودشان قرار بدهند. بالاخره نظامى به وجود بیاید و ادامه پیدا کند که قدرت کافى نداشته باشد، ضعیف باشد، مطیع باشد - عمده این است که سرسپرده باشد، مطیع باشد - در مقابل آمریکا نایستد، قد علم نکند. اهداف اینهاست.

این کارها و این مراحل گوناگون تا امروز شکست خورده است، تا امروز نتوانستند. البته خیلى تلاش کرده‌اند، کارهاى گوناگونى را دنبال کرده‌اند - که حالا در خلال عرایضم به بعضى از آنها اشاره خواهم کرد - در تلاشِ خودشان کم نگذاشتند، لیکن توفیق پیدا نکردند؛ چون مردم بیدار بودند. ما در جامعه، نخبگان خوبى داریم؛ ملت خوبى داریم؛ مسئولان خوبى داریم. الحمدللَّه تا امروز دشمن نتوانسته است آن هدفهاى خود را انجام دهد. انقلاب راه خود را ادامه داده است و پیش رفته است.

حالا در انقلاب چه اتفاق افتاد؟ ببینید، اینها مهم است. این انقلابى که در ایران اتفاق افتاد، تغییراتى را به وجود آورد که از لحاظ عمق و ژرفا تغییرات مهمى است، تغییرات اساسى است. بر اساس این تغییرات است که میشود جامعه را پیش برد و تغییرات گسترده‌اى به وجود آورد. این پایه‌هاى اصلى، محکم گذاشته شد.

من چند مورد از این تغییراتى را که اتفاق افتاد، عرض میکنم. البته اینها را همه میدانید، همه میدانیم، جلوى چشم ماست؛ لیکن همان طورى که خداى متعال در قرآن، ما را متوجه خورشید میکند - «والشّمس و ضحیها»؛ خورشید جلوى چشم ماست، اما سوگند یاد میکند تا ما توجه پیدا کنیم که این پدیده، این حادثه، این موجود اینقدر داراى عظمت است - ما هم باید به این پدیده‌هاى عظیمِ اطراف خود توجه کنیم؛ لذا گفتن اینها از این جهت لازم است که خودمان توجه پیدا کنیم.


اولاً پیش از انقلاب، نظام حاکم بر کشور، یک نظام اسلام‌ستیزِ عمقى بود. آنها با ظواهر خیلى کارى نداشتند، اما از لحاظ عمق، حقیقتاً دنبالِ زدن ریشه‌هاى ایمان اسلامى مردم بودند. در این زمینه هم مثالها، شواهد، خاطره‌ها، فراوان در ذهن بنده هست، که مجال نیست عرض کنم. انقلاب آمد درست صد و هشتاد درجه نقطه‌ى مقابل آنها، اسلام را محور اداره‌ى کشور قرار داد؛ محور مدیریت قرار داد؛ احکام و قوانین اسلامى، معیار و ملاک رد و قبول قوانین کشور و معیار عمل مجریان کشور است.

قبل از انقلاب، کشور از لحاظ سیاسى وابسته بود؛ یعنى حکومت، چه خود محمدرضا، چه دستگاه‌هاى گوناگون، مطیع آمریکا بودند؛ منتظر اشاره‌ى آمریکا بودند. باز شواهد فراوان است. آدمى پا میشود از اینجا میرود آمریکا - دکتر امینى - براى اینکه آمریکائى‌ها را قانع کند که بشود نخست‌وزیر در ایران. آمد، شد نخست‌وزیر! بعد از یکى دو سال، شاه که با او مخالف بود، بلند شد رفت آمریکا، آمریکائى‌ها را قانع کرد که او را از نخست‌وزیرى عزل کند. آمد او را از نخست‌وزیرى عزل کرد! این، وضع مملکت ما بود. براى انتخاب نخست‌وزیر، شاه مملکت، رئیس کشور محتاج موافقت و رضایت آمریکا بود! در بسیارى از مسائل، شاه سفیر آمریکا و سفیر انگلیس را به کاخ خود دعوت میکرد تا تصمیمى را که میخواهد بگیرد، با آنها در میان بگذارد! اگر آنها مخالف بودند، تصمیم عملى نمیشد. وابستگى سیاسى یعنى این. مطیع آمریکا بودند؛ قبل از دوره‌ى آمریکا هم مطیع انگلیس. رضاخان را انگلیسى‌ها خودشان آوردند سرکار؛ وقتى دیدند دیگر به دردشان نمیخورد، خودشان از حکومت عزلش کردند، از کشور بیرونش کردند، پسرش را آوردند سر کار. این قبل از انقلاب بود.

انقلاب آمد استقلال کامل سیاسى را به کشور داد. یعنى امروز در این دنیاى بزرگ، در میان این قدرتهاى بزرگ، یک قدرت وجود ندارد که بتواند ادعا کند خواست او، اراده‌ى او بر اراده‌ى مسئولین کشور یا ملت ایران اندک تأثیرى دارد. این نکته‌ى بخصوص - یعنى ایستادگى، استقلال، عزت سیاسى - بیشترین جذابیت را براى ملتها دارد. اینکه مى‌بینید ملتها نسبت به ملت بزرگ ایران احساس احترام میکنند، بخش عمده‌اش مربوط به این قسمت است: استقلال سیاسى.

قبل از انقلاب، حکومت سلطنتى بود. نقطه‌ى مقابل آن، مردم‌سالارى است. در حکومت سلطنتى، مردم هیچکاره‌اند؛ در حکومت مردم‌سالارى، مردم همه‌کاره‌اند. قبل از انقلاب، حکومت، وراثتى بود؛ یکى میمرد، یکى را به جاى خودش معین میکرد؛ یعنى مردم هیچ نقشى نداشتند؛ میخواستند، نمیخواستند، ناچار باید قبول میکردند. در جمهورى اسلامى به برکت انقلاب، حکومت انتخابى است؛ مردم انتخاب میکنند؛ مذاق مردم، خواست مردم تعیین کننده است. قبل از انقلاب، حکومت، دیکتاتورىِ امنیتى بود؛ دیکتاتورىِ سخت و سیاه.انقلاب آمد فضاى آزاد را، فضاى نقد را، فضاى اصلاح را، فضاى تذکر را، حتّى فضاى مخالفت و اعتراض را براى مردم باز کرد. در طول این سى و دو سال همین جور بوده است؛ حتّى سالهاى اول انقلاب.

قبل از انقلاب، تکیه‌ى علم و فناورى کشور به طور کامل به غرب بود. بارها گفته‌ام؛ بعضى از قطعات هواپیماهاى نظامى ما را که خراب شده بود، سائیده شده بود، بنا بود اصلاح شود، اجازه نمیدادند مهندسین داخلى نیروى هوائى این قطعه را باز کنند، ببینند چى هست، چه برسد به اینکه به فکر درست کردنش بیفتند. قطعه را میگذاشتند توى هواپیما، میبردند آمریکا، یکى به جایش مى‌آوردند؛ یا اگر بنا بود اصلاحش کنند، اصلاحش میکردند. صنعتى که وجود داشت، صنعت مونتاژ محض بود، بدون هیچ ابتکارى. بعد از انقلاب، خودباورى علمى و اعتماد به نفس ملى به وجود آمد؛ حضور این همه دانشمند، دانشمندان برجسته و بزرگ، در رشته‌هاى مختلف، مشاهده شد. امروز ما دانشمندانى در داخل کشور داریم که در سطح جهان، شبیه آنها و نظیر آنها قابل شمارشند؛ تعداد معدودى هستند. دانشمندان ما پیش رفتند؛ غالباً هم جوان.

قبل از انقلاب، کشور ایران در مسائل جهان، حتّى در مسائل منطقه، هیچ تأثیرى نداشت؛ یک کشور تحقیر شده‌اى بود؛ هیچگونه تأثیرى در مسائل نمیتوانست بگذارد. بعد از انقلاب، عزت و عظمت این ملت در چشم ملتهاى جهان، تأثیرش در قضایاى منطقه، دشمنان را مبهوت کرده؛ دشمنان به اقرار و اعتراف وادار شدند. امروز شما نگاه کنید؛ توى این سایتهائى که خبرهاى خارجى را مى‌آورند، دائم از نفوذ ایران، از تسلط ایران، از حضور ایران در قضایاى منطقه ذکر میشود؛ حتّى با انگیزه‌هاى مغرضانه، اما اعتراف میکنند.


قبل از انقلاب، در زمینه‌هاى فرهنگى، ما مقلد محض بودیم؛ اما بعد از انقلاب، تهاجم فرهنگى به عنوان یک خطر شناخته شد. از این قبیل سرفصلها زیاد است. اینها چیزهاى اساسى است.

وقتى در یک کشور این پایه‌ها گذاشته شد، آنگاه این ملت میتواند امیدوار باشد که بر روى این پایه‌ها بناى یک تمدن جدید و عظیم را میتواند پایه‌گذارى کند. خب، هر کدام از این خصوصیات به نحوى جلب نظر ملتها را میکند. ملتهاى دیگر نگاه میکنند، مى‌بینند، مجذوب میشوند، تحسین میکنند؛ که البته از همه مهمتر، همان مسئله‌ى استقلال سیاسى و ایستادگى در مقابل زورگوئى دشمنان است.



برچسب‌ها: امام خامنه ای | انقلاب | حماسه ها
[ جمعه 92/11/11 ] [ 6:0 عصر ] [ سید حجت الله انوشه ]

/+18 لیاقتت همین است/

آهای دختر! با تو هستم:

با تو که با کوهانی از کلیپس به هزاران دل بیمار اجازه می دهی که قلاده ات را بکشند.

با توکه از لذت بردن دیگران از خودت و متلک هایی که نثارت می کنند، لذت می بری.

با تو که از اشتراک عکس های برهنه ات دنبال لایک گرفتن از این و آن هستی.

با تو هستم که سر فریب دادن پسرها با دوستانت شرط می بندی و در نظرت کسی از همه با شخصیت تر است که پسران بیشتری را به دام انداخته باشد.

با تو هستم که پرده ی عفتت را به خاطر لذتی چندثانیه ای می دری و به گمانت بالاترین لذت عالم را می چشی.

با تو هستم که تغییر ماهیت داده ای و بد را خوب می دانی و خوب را بد...

تو همانی هستی که غرق شده ای در فساد، در تباهی ،در گناه.

آهای پسر! با تو هستم:

با تو که در مدرسه هر عمل ناجوری که می آموزی، به کار می بندی،

با تو که عادت کرده ای هر روز جلوی مدرسه های دخترانه تک چرخ بزنی و با چندتا عین خودت به دختران مردم متلک بیندازی،

با تو هستم که نه تنها مفهوم ناموس را  نفهمیده ای بلکه نمی دانی اصلا ناموس به چه کسی می گویند،

با تو  که با رفیق های نابابت که دنبال سوء استفاده از خواهر و مادرت هستی،

با تو  که به اسم درس خواندن به خانه ی آن گرگ های پست فطرت می روی و هر زهرماری را می بینی و هر گناهی را مرتکب می شوی،

با تو هستم که روزی چند بار خودت را با فیلم حیوان های وحشی ای که روی هم می پرند، ارضا میکنی،

با تو هستم که از سوءاستفاده جنسی دیگران از خودت لذت می بری،

آهای پسرها و دخترهای این گونه و  این مدلی!

همه ی اینهایی که شمردم، هیچکدامشان لذت نیست.... همگی دردند.

شما اگر فقط یکبار طعم نماز با «حال» را می چشیدید،

اگز یکبار روزه ای از سر اخلاص می گرفتید،

اگر فقط پنج دقیقه با امام زمانتان حرف می زدید و عطر وجودش را در کنار خودتان احساس می کردید،

اگر یکبار اشکی سوزناک برای حنجره ی به خون آغشته ی علی اصغر و دو دست بریده ی عباس بر گونه جاری می کردید،

هرگز به حضور این منجلابی که در آن غوطه ورید، رضایت نمی دادید.

اگر  باز می خواهی پنبه در گوشت بکنی و کور و کر بمانی، همینطور باش.

تو لیاقتت همین است.

ولی اگر می خواهی بفهمی که لذت حقیقی چیست، یکبار این کارهایی که گفتم را انجام بده تا مزه ی حضور خدا در زندگی ات را بچشی.

بازآ بازآ هر آنچه هستی بازآ   گر کافر و گبر و بت‌پرستی بازآ
این درگه ما درگه نومیدی نیست   صد بار اگر توبه شکستی بازآ


برچسب‌ها: مسائل جنسی | خودارضایی
[ جمعه 92/11/11 ] [ 12:37 عصر ] [ سید حجت الله انوشه ]

/+18 متفاوت/

****متن را کامل بخوانید***

این بار میخواهم مطلبی بگذارم که کمی متفاوت از همه ی مطالبی است که در خصوص مسائل جنسی و سیاسی در این وبلاگ یا در هر وبلاگ دیگری دیده اید.

برخی هایتان ممکن است به خاطر این مطلب از جهتی جوش بیاورید و برخی هم ممکن است گزارش تخلف وبلاگم را ارسال کنید.

ولی هر اتفاقی که بیفتد، من از گذاشتن این پست به هیچ وجه پشیمان نیستم و انشاالله پشیمان نخواهم شد. مطالبی که در ادامه میخوانید، تماما حقیقت دارند.

جریان از این قرار است: روزی در بین تعدادی از پسران شنیدم که سایتی وجود دارد که منبع تمام تصاویر و مطالب و خلاصه هر چیز مستهجنی که می تواند وجود داشته باشد. شنیدم که علاوه بر همه ی این چیزها، این سایت ایرانی هر چند وقت یکبار یک نظرسنجی در خصوص مسائل جنسی و سیاسی برگزار می کند. 

این کار من ممکن است مورد تایید دیگران نباشد، ولی من تصمیم گرفتم به این سایت بروم و فقط نتایج نظرسنجی هایش را ببینم. با خودم عهد کردم که پایم را در هیچ پست دیگری نگذارم. وضو گرفتم و کاغذی را بالای مانیتور چسباندم و نوشتم "خدا می بیند". این مقدمه ای بود که بدانید من نه اهل استفاده ی نادرست از فیلترشکن هستم و نه اهل بازدید از سایت های غیراخلاقی. خدا دهانم را بشکند اگر غیر از این باشد.

این سایت مستهجن که هر چند وقت یکبار یک نظرسنجی در صدد تفتیش عقاید خوانندگانش برگزار می کند، فارغ از سوالات جنسی حقیقتا شرم آورش، سوالاتی در خصوص مذهب و سیاست و جمهوری اسلامی نیز قرار می دهد که نتایج آن بسیار برایم جالب بود.

ابتدا نظرسنجی های این سایت در خصوص مسائل دینی را مورد بررسی قرار می دهم. همانطور که می دانید اکثر بازدید کنندگان این سایت باید انسان هایی بی قید و بند و گناهکار باشند ولی نتایج این نظر سنجی ها نشان می دهد که اکثر آنها هم خدا را قبول دارند و هم امام حسین را. اکثرشان هم نماز می خوانند هم روزه می گیرند. اکثرشان زنا و خودارضایی را حرام می دانند و این نتایج باعث بهت و حیرت من شد که چگونه کسانی که پا در این سایت غیراخلاقی گذاشته اند، به باورهای دینی پایبندند؟ البته این نکته را هم باید مدنظر داشت که تعدادی از از بازدید کنندگان این سایت هم حقیقتا انسانهایی فاسد و ضد خدا و پیغمبر هستند. حال به بخشی از نتایج این نظرسنجی ها توجه کنید.

از مجموع 1200 رای در پاسخ به سوالی با عنوان"به نظرت آیا خدا وجود داره؟" 90 درصد اعلام کرده بودند که صددرصد خدا  وجود دارد و دقیقا مطابق با چیزی است که اسلام ترسیم کرده.

از مجموع 1100 رای در پاسخ به پرسشی مبنی بر قبول یا عدم قبول دین اسلام، 60 درصد بازدید کنندگان این سایت، به دین اسلام را قبول داشتند و در نظرسنجی دیگری 75 درصد از آنها از مسلمان بودن خود احساس رضایت کرده بودند.

از مجموع 1000 رای در یک نظرسنجی با عنوان "نماز میخونی یا نه؟" 36 درصد از بازدید کنندگان این سایت مستهجن اعلام کردند که همیشه نماز می خوانند و 34 درصد هم اعلام کردند که گاهی نماز می خوانند.

از مجموع 750 نفر که در یک نظر سنجی با عنوان "روزه می گیری یا نه؟"60 درصد خوانندگان مطالب ضد اسلامی این سایت اعلام کردند که با کمال میل و به دلیل دستور شرعی اسلام روزه می گیرند و 11 درصد هم به خاطر روزه نگرفتن، عذاب وجدان داشتند.

از مجموع 1800 رای در یک نظرسنجی با عنوان اینکه "آیا در محرم هم از این سایت بازدید کردی؟"، 61 درصد رای منفی داده بودند.

در یک نظرسنجی 82 درصد بازدید کنندگان این سایت اعلام کردند که امام حسین را قبول دارند و در نظرسنجی دیگری 53 درصد از اعضای این سایت از انجام گناه در محرم و صفر احساس ترس کرده بودند.

در نظرسنجی دیگری با جمعیت شرکت کننده ی حدود 900 نفر، 76 درصد اعلام کرده بودند که به امام زمان و روز موعود اعتقاد دارند و در نظرسنجی دیگری 65 درصد از رای دهندگان از اعتقاد خود به باورها و دستورهای دینی سخن گفته بودند.

از مجموع 1000 رای در یک نظرسنجی با عنوان" گناه جنسی در شب عاشورا" 60 درصد بازدید کنندگان این سایت غیراخلاقی این کار را حرام و ناشایست و نادرست اعلام کردند.

این نتایج بخشی از نظرسنجی های مذهبی ای بود که این سایت از خوانندگانش به عمل آورده بود.

بخش دیگری از نظرسنجی ها در خصوص اعتقادات خوانندگان در خصوص مسائل جنسی بود. وقتی میخواستم نتایج مربوط به این نظرسنجی ها را بخوانم، گمانم بر این بود که همه ی بازدیدکنندگان این سایت افرادی بی غیرت و بی بند و بار و بدور از تمامی شئون انسانی و در یک کلام بشدت پست فطرت و حیوان صفت در خصوص مسائل جنسی هستند ولی نتایج نشان می داد که افراد با این خصوصیات، عده ی کمی از خوانندگان این سایت را تشکیل می دهند.توصیه میکنم بخشی از نظرسنجی های جنسی این سایت را با دقت بخوانید.

در یک نظرسنجی با مجموع آرای 1000 رای، 88 درصد از رای دهندگان رابطه ی جنسی با محارم را عملی شنیع و پست و خلاف هنجارهای انسانی دانسته بودند.
 
70 درصد رای دهندگان در یک نظرسنجی اعلام کردند که به هیچ وجه حاضر نیستند با کسی که در گذشته روابط جنسی نامشروع داشته، ازدواج کنند.

در یک نظرسنجی با جامعه ی آماری 1200 نفر، 70درصد رای دهندگان اعلام کرده بودند که بعد از خودارضایی از خود متنفر می شوند. و در نظرسنجی دیگری 245 نفر از بازدیدکنندگان این سایت، خودارضایی را گناه و عملی حرام دانسته بودند.

ولی آماری که دور از واقعیت نبود و متاسفان بسیار هم دردناک و تاسف آور بود، این بود که از مجموع 6000 رای در یک نظرسنحی، 75 درصد اعلام کرده بودند که هر روز خودارضایی می کنند.

اما نظرسنجی های سیاسی این سایت حیرت مرا مضاعف کرد. من که می پنداشتم تمام  بازدید کنندگان این سایت، افرادی ضد جمهوری اسلام و ضد ولایت فقیه و ضد رهبری هستند، با دیدن نتایج دریافتم که این گروه زیاد هم در اکثریت نیستند. البته برخی از نظرسنجی ها به دلیل طیف بندی های سیاسی، قابل بیان نیستند. فقط دو نظر سنجی بسیار جالب بودند.

در یک نظرسنجی با مجموع 1000 رای، 60درصد رای دهندگان، امام خامنه ای را قبول داشتند و در نظرسنجی دیگری 50 درصد از بازدید کنندگان این سایت ضد انقلاب اعلام کردند که هرگز اجازه نخواهند داد نظام جمهوری اسلامی سرنگون شود. 

باز هم یادآوری میکنم که بازدید کنندگان و رای دهندگان به این سایت افرادی هستند که اکثرا برای شهوترانی به این سایت پا می گذارند. پس دیگر خودتان تصور کنید چه آدم هایی بازدیدکنندگان این سایت هستتد.

تفسیر و تحلیل شما از این نتایج چیست؟


برچسب‌ها: مسائل جنسی | خودارضایی
[ پنج شنبه 92/10/26 ] [ 4:24 عصر ] [ سید حجت الله انوشه ]

/چند راهکار کلیدی برای ترک خودارضایی/

از سری مطالب خودارضایی +18

ترک خ.ا

این مطلب نتیجه ی چندین بار صحبت با افرادی است که گرفتار به خودارضایی اند.

خیلیا هستن که میگن ما نقطه ی شروعمون برای خودارضایی فکر و خیالاتیه که در طول روز میاد سراغمون. راست میگن. فکر و خیال مخصوصا اون هم از نوع شهوانیش انسان رو به جاهایی میبره که گاهی تصورش غیرممکنه.

برای رفع این مشکل بهترین و مهمترین کاری که باید بکنی، اینه که سریعا تغییر وضعیت بدی. اگه نشستی بلند شو برو یه آبی به سر و صورتت بزن. اگه دراز کشیدی، بلند شو و قدم بزن. حواست باشه تو این موقعیت رایانه ت حتما باید خاموش باشه. سعی کن اگه جمعی هست، تو اون جمع قرار بگیری.

خلاصه یه کاری کن که اون افکار شیطانی و وسوسه انگیز از سرت بپره. فراموش نکن که این افکار گذرا هستند اما، اگر دنبالشون بری مطمئن باش مغلوبت میکنن و نهایتا منجر به خودارضایی میشن.

عده ی دیگه ای هستن که میگن علت به گناه افتادن ما عوامل بیرونی مثل اینترنت و چت و ماهواره و... است. اینا هم حرفشون درسته. حتی اگه آدم خیلی خودساخته باشه، گاهی مواقع در مقابل عوامل بیرونی زانوهاش سست میشن و نمی تونه جلوی خودشو بگیره. میگن یه بار از خاتم الفقها و المجتهدین شیخ مرتضی انصاری(ره) پرسیدن که اگه یه روز با یه خانمی تو یه خونه تنها بودی، چیکار میکنی؟

انتظار داری این عالم بزرگوار و جلیل القدر چی بگه؟ بگه: استغفرالله. من و این کارا؟ نه! شیخ انصاری گفت: به خدا پناه میبرم.

حضرت یوسف هم اگه تو لحظاتی که تمام مقدمات گناه براش فراهم بود، به یاد خدا نبود، دامنش به گناه آلوده میشد.

پس فهمیدی که راهش چیه؟ یاد خدا و البته از بین بردن عوامل بیرونی.

مثل چی؟ مثلا چت کردن ، اینترنت ،موبایل ، دیدن فیلم زبان اصلی ، دیدن شو ، برنامه های ماهواره ، کنترل نکردن نگاه ،  دوستی با جنس مخالف ، مدام چرخ زدن در فیس بوک و یوتیوب ، سایت های غیر اخلاقی و ...

خلاصه هر وسیله و عاملی که موجب میشه تو از خدا دور بشی و در واقع به گناه نزدیک بشی.

اینو یادت باشه که اگه آدم به پرتگاه نزدیک نشه، هیچوقت ازش سقوط نمیکنه. تو هم نباید به خودارضایی بوسیله ی این عوامل نزدیک بشی تا از این منجلاب کثیف بتونی خودتو بکشی بیرون.

یک نکته ای هم که در پایان به ذهنم رسید، ذکر کنم که البته بعضیا ممکنه بدشون بیاد، ولی به نظرم یه راهکار موثره.

هر وقت به یه مرحله ای رسیدی که احساس کردی فقط یک قدم با خودارضایی فاصله داری، سریعا یه ماژیک پررنگ بردار، و روی دستت یکی از نامهای خدا یا پیامبر یا ائمه رو بنویس. مطمئنا شرم از اسم اونها مانع به گناه افتادن تو میشه.

موفق باشی.

پ.ن: از دوستان عزیزی که مبتلا به این گناه هستن و دوست دارن ترک کنن و همچنین از دوستانی که موفق به ترک خ.ا شدن، تقاضا میکنم با بیان مشکلات و تجربیاتشون بنده رو در گردآوری مطالبی موثرتر و مفیدتر یاری کنن.



برچسب‌ها: خودارضایی
[ جمعه 92/10/20 ] [ 4:43 عصر ] [ سید حجت الله انوشه ]

/سکوت امام شکست/

امام خامنه ای

امام خامنه ای:

دشمنان خیال میکنند که تحریم کردند و ایران مجبور به مذاکره شد. نه! ما قبلا هم اعلام کرده ایم در موضوعات خاص که مصلحت بدانیم با این شیطان برای رفع شرش مذاکره میکنیم. یکی از برکات مذاکرات این بود که دشمنی آمریکا با ایران و ایرانی و اسلام برای همه روشن شد.

92/10/19



برچسب‌ها: امام خامنه ای
[ پنج شنبه 92/10/19 ] [ 12:24 عصر ] [ سید حجت الله انوشه ]

/خودارضایی یعنی گول زدن خود.../

خ.ا

نه می دانم کیستی و چند وقت است به این درد مبتلا شده ای و نه می دانم که تا چه حد وابسته اش شده ای،

فقط می دانم:

وقتی پایت را در سایتهای غیراخلاقی می گذاری و به خودت می گویی: نه. من به خودم اعتماد دارم، با چندتا عکس و کلیپ که چیزی نمی شود،

وقتی ساعت ها به دنبال فیلترشکن میگردی و به خودت می گویی: فقط میخواهم یک مطلب علمی یا سیاسی را که فیلتر است، بخوانم،

وقتی از خودت فاصله می گیری و اجازه می دهی شیطان وارد روحت شود،

وقتی از خودت بی خود می شوی و پا به ورطه ی گناه می گذاری و باز هم با گستاخی فلسفه می بافی و می گویی: خب اگر این دفعه خودم را ارضا نکنم، برایم مشکل درست می شود و بی شرمانه می گویی: دوباره توبه میکنم.

هیچ کس را، هیچکس را گول نمی زنی غیر از خودت.

خودت که می دانی چیستی، کیستی،

هرکس خودش را بهتر از دیگران می شناسد. 

خودت بهتر از هر کس می دانی که این راه که میروی، مقصدش تباهی است. پوچی است.

وقتی می گویم به عوامل تحریک کننده نزدیک هم نشو، برای همین است. 

خداوند در قرآن می فرماید: "به زنا نزدیک نشوید."

نمی گوید:زنا نکنید، می گوید به زنا نزدیک هم نشوید یعنی به عوامل تحریک کننده مثل چشم چرانی و خیال پردازی نزدیک هم نشوید.

این حکم در مورد خودارضایی هم تفاوتی ندارد.

به بیان امام صادق، خودارضایی زنای با خود است.

پس گوش کن برادر من! خواهر من! به عوامل تحریک کننده ی شهوت نزدیک هم نشو.

باز هم می گویی چگونه؟

من می گویم اینگونه :اصلا مدتی پای رایانه ننشین،

ترافیک اینترنتت را شارژ نکن.

لباس تنگ و چسبان نپوش،

یا خیابان نرو و یا وقتی می روی چشمهایت را پایین بینداز،

اگر عکس یا فیلم مستهجنی روی رایانه ات، موبایلت، هاردت، فلشت و... داری، همه را یک جا پاک کن.

از رفیق های نابابت(دشمنانت) فاصله بگیر.  

آنقدر در طول روز برنامه بریز که فرصت خیال پردازی هم نداشته باشی.

و مهم تر از همه ی اینها به خدا نزدیک تر شو، خودش کمکت می کند. هر گاه خدا دعوتت کرد تا به ملاقاتش بروی(اذان) با شتاب کارهای دیگرت را رها کن و به ملاقات معبود(نماز) برو.

براستی که نماز، انسان را  از زشتی ها و پلیدی ها بازمی دارد.

نماز

اگر نوشته ای هم داشتی، در قسمت نظرات بنویس...



برچسب‌ها: مسائل جنسی | خودارضایی
[ شنبه 92/10/14 ] [ 9:1 عصر ] [ سید حجت الله انوشه ]

/نامه ای به نور/

پیامبر

چقدر سخت است شروع سخن در گفتگو با کسی که هیچکس تا کنون در جهان خلقت به منزلت و شان او نرسیده است.

چقدر دشوار است سخن بر زبان راندن در محضر کسی که که به درجه ای رسید که فاصله اش با ذات مقدس خدا فقط یک کمان بود.

چقدر سخت است زبان را در دهان چرخاندن برای گفتگو با تو،

با محمد(ص)...

پیامبرا! بیا کمی مرور کنیم روزهای قبل از وصالت به عرش خدا را.

مرور کنیم روزهایی را که برخی در تلاش برای جمع آوری هیزم فتنه ی بعد از رحلتت بودند.

وقتی مولایمان علی(ع) را احضار کردی تا آخرین وصایای خویش را به او بگویی، عایشه وحفصه به دنبال پدران خویش، ابوبکر و عمر فرستادند و تو با دیدن آن دو چهره در هم کشیدی و گفتی:«اگر نیازی به شما بود خبرتان میکنم.»(1)

آری، اولین ابرهای فتنه زمانی آشکار شد که تو در بستر ارتحال افتادی.

فرمان دادی که «کاغذی بیاورید که رهنمای مکتوبی برایتان بگذارم تا پس از من گمراه نشوید.»

معلوم بود که می خواهی درباره ی چه  سند بگذاری، مگر میشد آن نوشته چیزی جز سفارش صدباره تو به ولایت علی(ع) بعد از خودت باشد؟

عمر ممانعت کرد و کاش فقط ممانعت می کرد ولی گستاخی را به حد اعلی رساند و فریاد زد:«این مرد هذیان می گوید. و کتاب خدا برای ما کافی است.»(2)

تو را می گفت. این نسبت را به تویی می داد که وحی مطلق بودی و خدا درباره ات تصریح کرده بود که جز به زبان وحی سخن نمی گویی و جز حرف خدا را منتقل نمی کنی.»

تو با شنیدن این گستاخی بی شرمانه، دلت شکست و اشک در چشمانت نشست ولی ماجرا را پی نگرفتی.

آری "پنجه ی انکاری که می تواند حنجره ی وحی را بفشرد، کاغذ را بهتر می تواند مچاله کند"

قصه ی مصیبت حسین(ع) اگر چه در عاشورا به اوج می رسد، اما آغاز انشعابش از اینجاست.

تو با شنیدن آن نافرمانی، دستور دادی اتاق را خلوت کنند فقط فاطمه ماند و علی و حسن و زینب و ام کلثوم-علیهم افضل الصلوات-

به ام سلمه هم فرمان دادی که بر در اتاق بایستد تا کسی داخل نشود.

دست های فاطمه و علی را گرفتی و بر سینه ات نهادی. خواستی سخن بگویی اما گریه مجالت نداد.

فاطمه گفت:«ای رسول خدا! ای پیامبر! گریه ات قلبم را تکه تکه می کند و جگرم را می سوزاند. ای رسول حق! پس از تو چه ذلتی بر ما فرود خواهد آمد؟ پس از تو چه کسی برای علی برادر و برای دین یاور باشد؟ وحی خدا پس از تو چه خواهد شد؟»

و دختر دلبندت آنچنان گریست که شانه هایش به لرزش افتاد و اشک چشمانش تمام نمی شد...

سپس خود را بی اختیار روی تو انداخت و پیوسته سر و صورت و چشم و دست و دهان و محاسنت را بوسید. انگار می خواست پیش از رفتنت، بیشترین یادگار بوسه را از تو داشته باشد...

علی(ع) که مظهر وقار و متانت است، خود را به روی تو انداخته بود و هق هق گریه، تمام بدنش را می لرزاند. انگار کوهی به لرزه درآمده بود.

تو دست فاطمه را گرفتی و در دست علی نهادی و به علی فرمودی:«برادرم! ابوالحسن! این امانت خدا و رسول خداست در دست تو، این امانت را خوب حفظ کن. والله که این دختر سالار زنان بهشت است.علی جان! رضای من و خدا و ملائک، در گرو رضایت فاطمه است. وای بر کسی که به فاطمه ستم کند و حرمت او را بشکند و حقش را ضایع کند.»

سپس سر و روی فاطمه را بوسیدی. انگار به وضوح می دیدی که چه بر سر دخترت می آید و با اهل بیتت چگونه رفتار می شود. تو از مدتها قبل قصه ی میخ های در و تازیانه های بر پهلو و شهادت محسن را می دانستی.

محمد (ص) جان!

همان دم که تو سر بر بالین ارتحال گذاشتی و زمانی که دست های علی(ع) در آب غسلت بود، دستهای فتنه در سقیفه بنی ساعده به هم گره خود و گره در کار اسلامت افکند.

ابرهای فتنه از سقف سقیفه گذشتند و خانه ات را احاطه کردند، همهمه در بیرون شدت گرفت و در آنچنان کوفته شد که ستون های خانه ات لرزید.

- بیرون بیایید وگرنه همه تان را آتش می زنیم.

صدا، صدای عمر بود.

فاطمه با یک دنیا غم و اندوه، از جا بلند شد و به پشت در رفت، اما در را نگشود.

- تو را با ما چه کار؟ بگذار عزاداریمان را بکنیم.

باز هم عمر قریاد زد:«علی، عباس،بین هاشم، همه باید به مسجد بیایند و با خلیفه پیامبر بیعت کنند.»

دخترت ،فاطمه، تعجب کرد.

-کدام خلیفه؟ امام و خلیفه ی مسلمین که اینجا بالای سر پیامبر است.

عمر گفت:« مسلمین با ابوبکر بیعت کرده اند، در را باز کن وگرنه آتش می زنم.»

یک نفر به عمر گفت:« کسی که پشت در ایستاده، دختر پیغمبر است، هیچ می فهمی چه می کنی؟ اینجا خانه ی رسول الله...»

عمر دوباره نعره کشید:« این خانه را با هر که در آن است، به آتش می کشم...»

پیامبرا!

تابی نمانده که بقیه ی ماحرا را بگویم...

فقط می دانم شمشیرهایی که در کربلا به روی نوه ات، حسین(ع) کشیده شد، ساخته کارگاه سقیفه است و نطفه ی اردوگاه عمر سعد در سقیفه منعقد می شود...

و می دانم که اگز علی اینجا تنها نمی ماند، حسین در کربلا تنها نمی ماند.


(1) طبری- جلد سوم- صفحه 195

(2) این ماجرا را صحیح بخاری در پنج مورد آورده است.

با بهره گیری از کتاب کشتی پهلو گرفته نوشته ی سید مهدی شجاعی



برچسب‌ها: نامه به معصومین
[ سه شنبه 92/10/10 ] [ 12:2 صبح ] [ سید حجت الله انوشه ]

/خروش ایران بر هتاکان/

 چهارسال می گذرد... چهار سال می گذرد از خروش مردمان سرزمینم، ایران، بر علیه کسانی که با نام دین وارد شده بودند ولی اکنون در روزی که فرشتگان بر مصیبت عظمای شهادت سید و سالار شهیدان زجه می زنند، با کف و سوت در خیابان ظاهر شدند.... هلهله کردند.  شادی کردند. حرمت شکستند.

می دانی در جه روزی؟ در روزی که دردانه ی زهرا را سر بریدند. در روزی که از زیر سنگ خون جاری شد ولی آنها دلشان از سنگ هم سخت تر بود....

در میان تمام این جمع هتاک آیا نبود کسی که بگوید: ما چرا در "این روز" هلهله می کنیم؟ نبود کسی که بگوید: چرا همه جا رنگ عزا گرفته و ما با لباس عروسی به خیابان آمده ایم؟ کسی نبود که بپرسد: ما دعوایمان با نظام است، پس چرا به امام حسین بی حرمتی می کنیم؟

نه نبود. نبود چون آگاهی نبود. چون بصیرت نبود.چون آن جمعیت هتاک ندانستند که حق کدام است و باطل کدام. نفهمیدند و سزایش را هم دیدند.

در نهم دی 88 مردمان سرزمینم با هر رنگ و نژادی و زبانی به خیابانها ریختند و با همان شور و شعور حسینی روزهای اول انقلاب شعار مرگ بر فتنه و قتنه گر سر دادند.

مرگ بر کسی گفتند که خود را یار و همراه خمینی می دانست ولی در روز عاشورا هتک حرمت به سرور خمینی، حسین(ع)، کرده بود.

مردم فقط به خاطر این هتک حرمت به حسین نخروشیدند.بلکه خروشیدند تا بگویند ما از انقلاب و نظام و رهبرمان تا پای جان حمایت می کنیم.

خروشیدند تا بگویند:                                                                                                                                                            

ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم                   

 در ره عشق جگردار تر از صد مردیم                                                                                                                                         

هر زمان فکر خمینی افتد  سر ما                       

دور سید علی خامنه ای می گردیم

9 دی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آری... 9 دی تجلی گاه شور مردم برای میثاق دوباره با ولی شان بود.تجلی عشق بود و حماسه. می خواستند به سران فتنه که به حسین زهرا بی حرمتی کرده بودند، بگویند:

اگر از سرهایمان کوه و از خونمان دریاها بسازید، نخواهیم گذاشت که در کتابها بنویسند: خامنه ای را مانند جدش حسین تنها گذاشتند......



برچسب‌ها: امام خامنه ای | حماسه ها
[ شنبه 92/10/7 ] [ 9:7 عصر ] [ سید حجت الله انوشه ]