/حتی طویله!!!/
سید حسن نصرالله:
ما دولت که هیچ،قریه که هیچ،مزرعه که هیچ،
حتی طویله ای به اسم اسرائیل را هم به رسمیت نمیشناسیم!
برچسبها: رژیم صهیونیستی | سید حسن نصرالله
سید حسن نصرالله:
ما دولت که هیچ،قریه که هیچ،مزرعه که هیچ،
حتی طویله ای به اسم اسرائیل را هم به رسمیت نمیشناسیم!
جملات مهم امام خامنه ای در دیدار مجمع عالی بسیج:
ما با آمریکا بهعنوان یک مجموعهى جغرافیایى یا بهعنوان یک ملّت، بهعنوان یک مجموعهى انسانى هیچ مسئلهاى نداریم، آن هم مثل بقیّهى کشورها؛ مسئلهى ما با آمریکا، مسئلهى استکبار آمریکایى است؛ مستکبرند، متکبّرند، زورگویند، زیادهطلبند.
بنده با تمدید مذاکرات مخالف نیستم/ همچنانکه و به همان دلیل که با اصل مذاکرات مخالف نبودم، بنده در سخنرانى دلایل آن را هم گفتم.
هیئت مذاکره کنندهى ما حقّاً و انصافاً پرتلاش و جدّى هستند/ ایستادگى میکنند، با منطق حرف میزنند، زیر بار حرف زور نمیروند، دارند کار میکنند؛ این را هم همه توجّه داشته باشند/حالا جزئیّات و آنچه را در این گفتگوها می گذرد، غالباً مردم مطّلع نیستند؛ نه، با جدّیت، با منطق، با دلسوزى دارند کار می کنند و منطقى هم عمل می کنند.
اگر این مذاکرات به نتیجه نرسد، آن که بیش از همه ضرر میکند ما نیستیم، آمریکایىها هستند.
مسئلهى هسته ای یک بهانه است/ مسئلهى اصلى این است که استعدادهاى ملّت ایران به تدریج بُروز و ظهور پیدا کرده است و دارد اقتدار پیدا می کند، اینها از این ناراضىاند، جلوى این را می خواهند بگیرند؛ تحریم و فشار اقتصادى به خاطر همین است که بلکه بتوانند از تلاش هاى رو به گسترش ملّت ایران جلوگیرى کنند.
ما با ملّت خودمان روراست هستیم. حقیقت مطلب را با ملّت در میان میگذاریم/ آنها اینجور نیستند، ملّتشان آنها را قبول ندارد. محبوبیّت رئیسجمهورشان روز به روز کم شده است؛ این آمارهایى است که خودشان می دهند؛ آن روزى که این رئیسجمهور انتخاب شد، محبوبیّتش بالا بود؛ تا امروز، روز به روز این محبوبیّت کاهش پیدا کرده است، [چون] مردم به نظام سیاسىشان بىاعتقادند.
چه توافق هستهاى بشود، چه نشود؛ این را بدانید امنیّت اسرائیل تأمین نخواهد شد/ براى دولتمردان و دولتزنانِ آمریکا، امنیّت اسرائیل مسئلهى اصلى نیست/ مسئلهى اصلى براى این حضرات، راضى نگهداشتن شبکهى سرمایهداران صهیونیست است که رگِ حیات اینها را در دست گرفتهاند/
اینها مستکبرند، ما هم آبمان با مستکبرین به یک جو نمیرود/ خب، اگر حرف منطقىاى وسط بیاید، حرفى نداریم؛ ما حرفهاى منطقى را قبول میکنیم، قرارهاى عادلانه و عاقلانه را قبول میکنیم امّا آنجایى که پاى زورگویى و زیادهطلبى باشد، نه؛ جمهورى اسلامى از صدر تا ذیل، هم مردمش، هم مسئولینش قبول نخواهند کرد؛ این را بدانند.
آن مدعیان دروغین حقوق انسان ها که برای آزادی دو سرجلبک فتنه گر از حصر خانگی زمین را به آسمان دوخته اند و کلی بیانیه و قطع نامه و اطلاعیه و... صادر کرده اند، برای توقف کشتار انسان های بی گناه در غزه به ابراز تاسف بسنده می کنند.
آن شیوخ عرب شهوت پرستی که شکم هایشان از شراب های صهیونیستی و جیبشان از دلارهای نفتی ورم کرده است و داعیه ی جاهلانه ی نژادپرستی و برتری قوم عرب بر دیگر اقوام را دارند، کشته شدن برادران و خواهران و کودکان عرب مسلمان در غزه را با بی تفاوتی از نظر می گذرانند؛ مبادا اظهار نظری باعث شود که قیمت نفت کثیفشان اندکی افت کند.
آن روزنامه های افساد طلب در ایران که بیم از ترک خوردن چینی نازک دل صهیونیست ها دارند، اخبار غزه را با کوچک نمایی انتشار می دهند و سران قرآن ستیزشان در سکوت کامل به سر می برند.
اما همه ی آن ها یک طرف ایستاده اند و طرف دیگر گریه های مظلومانه ی کودکی که از خانواده ی 20 نفره اش فقط او جان سالم به در برده است و نمی داند برای کدام باید گریه کند. این طرف عشق ایستاده است، فداکاری و پایداری و ایستادگی ایستاده است. این طرف انسانیت و اسلام ایستاده است. در این سو پرچمدار انقلابی ایستاده است که می گوید:«ان شاءالله در روز قدس دنیا خروش عظیم ملت ایران را خواهد دید و ملت نشان خواهد داد که انگیزه حمایت از فلسطین، همچنان در این سرزمین اسلامی، قدرتمند و موّاج است.»
پس آنچنان در روز قدس بر صهیونیست ها و حامیان آنها خواهیم خروشید که قیمت پوشک در اسراییل دو برابر شود...!
آنچنان انزجار خود را از صهیونیست ها نشان خواهیم داد تا هیچ نقطه ای از جهان خالی از فریاد مرگ بر اسراییل نباشد و نماند.
در همین رابطه بشونید: دانلود ترانه ی "می کشیم" از حامد زمانی
نمی دانم حسین جان شاید نامه نوشتن به تو در این شب ها و روزها کاری نامتناسب به نظر بیاید.
ولی دلم هوایت را کرده، هوای حرمت، هوای بین الحرمت، هوای خودت را کرده ام حسین جان!
چه بیهوده می انگارند آنان که که می پندارند یاد تو و ذکر تو و حماسه ی تو فقط در عاشورا تبلور می کند.
گویی هرگز نشنیده اند که کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا....
اماما از چه بگویم؟ از نوادگان یزید و شمرزادگان حرامزاده ای که قصد تخریب بارگاهت را دارند یا از خونخوران وحشی صفتی که طی 13 روز بیش از 350 نفر را کشته اند و نام این جنایت را مبارزه با تروریسم می نهند...
اماما امروز قسمی شنیدم که تنم را لرزاند و بغضم را شکست.قسمی که دلیل نوشتن این نامه شد. قسم به یأس عباس...
ما چه نامنصفانه و ساده لوحانه تمام درد و رنج عباس را قطع دو دستش و عمود آهنین بر سرش می پنداریم، درد عباس روی زمین ماندن حرف تو بود. درد عباس یأس رساندن آب به خیمه ها و به پایان رساندن مأموریتش بود و همین یأس است که عباس را ابوالفضل می کند.
شیرمردی از سلاله ی حیدر که قطع دو دست و ضربات پی در پی او را از پای در نیاورد ولی آن گاه نا امید شد که تیر بر مشکش زدند. اماما! خوش به حالت که عباس را داشتی. خوش ذوقی چه زیبا گفت:«برادری فقط به تعداد نیست، به معرفت است. یوسف یازده برادر داشت و حسین فقط عباس را...»
امام عزیزم! این روزها برخی از معاندانت، از حرکات خصمانه علیه تو دست بر نمی دارند و با داستان بافی و شبهه پراکنی های مغرضانه درباره ی حماسه ی عظیم و همیشه جاودانت، سعی می کنند ذهن آزادگان عاشقت را دچار تشویش کنند.
اماحماسه ی تو آنچنان پر شکوه است که مسلما اگر عاشورا نبود، اسلام هم نبود.
ای شکوه آفرین همه ی اعصار! تو را قسم می دهم به همان قسمی که بغضم را شکست، قسم به یأس عباس که از خدا بخواهی در ظهور فرزندت تعجیل کند، به خدا بگو که بر سر سفره های سحر و افطار در غزه خون دوستدارانت گسترانده می شود.
ساده بگویم: از خدا بخواه مهدی را بفرستد...
از معبر سایبری فندرسک بخوانید: امام زمان پرادو و رشته ی تحصیلی نیست...
سلام و درود برترین درود فرستندگان بر آستان مقدس و ملکوتی ات اماما...
در توصیف تو گاه واژه ها به جان دادن می رسند و جملات خاضعانه فریاد عجز سر می دهند.
در توصیف تو که سید المتقین و رییس الموحدینی و مظهر العجایبی و اسد الله الغالبی.
امام خوبی های عالم! عشق سرشار به تو را نه می توان به زبان بیان کرد و نه می توان با قلم نوشت.
مردی بر فراز قله های انسانیت و معرفت که تندباد جانسوز حادثه ها نه تنها تکانش نمی دهد، بلکه او را استوارتر نمایان می سازد و تجلی روشنی بخش تری به او می بخشد.
گاه وقتی گوشه های کوچکی از زندگی ات در دنیایمان را که پر از فراز و نشیب بود، به تماشا می نشینم نه در بغض که در حیرت فرو می روم. اشک هایم نیز گاه از روی تحیر جاری می گردند.
فقط تجسم صحنه ی تازیانه خوردن همسرت که اتفاقا دختر رسول الله و همچنین باردار فرزندت بود و این که تو در آن زمان چاره ای جز سکوت برای قوام اسلام نداشتی، کوه های پر صلابت صبر را فرو می پاشد.
روی برگرداندن از دشمنی که به رویت آب دهان انداخته بود و پس از کظم غیظ اقدام به مجازاتش برای کیفر نکردن حتی یک انسان برای میل و لذت شخصی، خشم و خودخواهی را تحقیر می کند.
تجلی گاه معرفت و عدالت گری ات آنجاست که حتی بر قصاص عادلانه ی قاتلت اصرار می ورزی و گذشت از گناه بی سابقه اش را شایسته تر می شماری.
در وصف مردی سرودن که ضربت شمشیر ملعونی را مقدمه ی رستگاری خویش می داند و ندای «فزت و رب الکعبه» سر می دهد، به حق کاری سخت و دشوار است.
نیکوست که سخن آخرم با مصداق کامل حق این باشد که اماما! بارها گفته ام که جریان های تاریخی هیچگاه از بین نمی روند. خشم و تنفری نیز که کافران و حق ستیزان از تو داشته اند هنوز پابرجاست. با این تفاوت که اکنون فرزندت و نائب بر حقش را هم آماج این خشم و تنفر قرار داده اند.
امروز شیعیان و دوستداران تو و اسلام عزیز در غزه با دهان روزه موشکباران می شود و مدعیان دروغین حقوق بشر که گاه برای قتل یک حیوان بیانیه می دهند، نه تنها سکوت نکرده اند بلکه از جنایات وحشیانه ی خونخواران صهیونیست حمایت می کنند.
اما این اقدام های حق ستیزانه هرگز ما را از راه تو و الگوی شایسته ات، خاتم الانبیاء، باز نمی دارد. چون مردی از سلاله ات که اهل دیار خمین بود، گفت:«هنگامی در درستی راهتان تردید کنید که دشمنانتان از شما راضی و خشنود باشند.»
رژیم صهیونیستی در قواره و اندازهای نیست که در صف دشمنان ملت ایران به چشم بیاید. گاهی سردمداران رژیم صهیونیستی، ما را تهدید هم میکنند؛ تهدید به حملهی نظامی میکنند؛ اما بهنظرم خودشان هم میدانند، و اگر نمیدانند، بدانند که اگر غلطی از آنها سر بزند، جمهوری اسلامی «تلآویو» و «حیفا» را با خاک یکسان خواهد کرد.