از خرداد سال گذشته که دکتر حسن روحانی به عنوان هفتمین رییس جمهور اسلامی ایران، کابینه ی دولت یازدهم را روانه ی پاستور کرد، وعده ی حل و فصل مسئله ی هسته ای از راه مذاکره را پیشنهاد کرد و آن را در پیش گرفت.
امام خامنه ای به عنوان رهبر انقلاب، پیش از انتخابات سال 92 و در سخنرانی اول فروردین در مشهد، عدم خوشبینی خود را به هرگونه مذاکره با آمریکا به دلیل سوابق آمریکا در عهدشکنی ابراز کردند ولی با این حال اعلام کردند که نظام با مذاکره در مورد موضوعات خاص مخالفتی نخواهد داشت. و همین طور هم شد و مذاکرات هسته ای با حمایت قاطع و همه جانبه ی امام خامنه ای از سر گرفته شد و در آذر سال 92 توافقی موقت تحت عنوان توافق ژنو میان ایران و گروه 1+5 به امضا رسید.
انعقاد این قرارداد موجی از شور و امید را در مردم ایران به دنبال داشت و اکثریت مردم گمان می کردند که بنا به این توافق به زودی تمامی تحریم ها برچیده خواهد شد. ولی پرچمدار آینده نگر انقلاب بار دیگر از ابراز بدبینی خود نسبت به مذاکرات خبر دادند و سابقه ی پیمان شکنی های آمریکا را یادآور شدند.
در توافق ژنو عنوان شده بود که غرب باید غنی سازی در خاک ایران را پذیرفته و تحریم های مربوط به مسئله ی هسته ای را به تدریج برطرف کند؛ ایران هم در مقابل پذیرفت که برای به اصطلاح اعتمادسازی برنامه ی هسته ای خود را مقداری محدود کند. دو طرف قبول کردند که در طی مدت شش ماهه توافق ژنو از اقدام هایی که موجب نگران و از بین رفتن اعتماد می گردد، خودداری کنند. این بار هم پیش بینی رهبر انقلاب به وقوع پیوست و آمریکا بارها پس از توافق ژنو افراد و سازمان های ایران را مورد تحریم مجدد قرار داد و شخص رییس جمهور آمریکا بارها ایران را به حمله ی نظامی تهدید کرد.
اما در مقابل دولت یازدهم که ظاهرا همچنان به نتیجه ی مذاکرات هسته ای خوشبین بود، به صرف زشت خواندن رفتار آمریکا از اعلام شکست مذاکرات خودداری می کرد. اما کارشکنی های طرف غربی به همین جا ختم نشد.
ناخدای بصیر کشتی انقلاب دیگر بار موضع محکم خود را تکرار کردند و گفتند که مذاکره فقط در موضوع هسته ای است و لا غیر. و یاد آور شدند که دشمنی و تحریم های آمریکا اصلا حول محور هسته ای نیست. چون در اوایل انقلاب که مسئله ی هسته ای هم مطرح نبود، باز همین دشمنی ها و تحریم ها وجود داشت. این بار نیز علمدار انقلاب در پیش بینی ماهرانه ی دیگری گفتند:« اگر یک روزی هم مسئلهی هستهای مطابق نظر آمریکا حل شد، خیال نکنید مسئله تمام خواهد شد؛ نه، ده بهانهی دیگر را بهتدریج پیش می کشند: چرا شما موشک دارید؟ چرا هواپیمای بدون سرنشین دارید؟ چرا با رژیم صهیونیستی بدید؟ چرا رژیم صهیونیستی را به رسمیّت نمیشناسید؟ چرا از مقاومت در منطقهی به قول خودشان خاورمیانه حمایت میکنید؟ و چرا؟ و چرا؟ و چرا؟»
و این بار هم جهان نظاره گر وقوع پیش بینی مقتدرترین رهبر جهان بود. به طوری که آمریکا علاوه بر موارد مطرح شده در بیانات رهبر انقلاب، وقاحت را فراتر گذاشتند و اعلام کردند که مسائل ضد حقوق بشری در ایران نیز باید مورد مذاکره قرار گیرد!
همه ی این اظهارات و اتفاقات باعث شد تا مردم ایران بار دیگر به خبث طینت آمریکا پی ببرند هم چنان که راهبر انقلاب فرموده بود:« این تجربه ظرفیّت فکری ملّت ما را بالا خواهد برد.»
هم اکنون حدود یک سال از توافق ژنو می گذرد و طبق پیش بینی ها ایران و گروه موسوم به 1+5 نتوانستند طی این مدت به توافق جامع برسند و دوبار توافق ژنو را تمدید کردند.
اما براستی برنده و بازنده مذاکرات چه کسی بود؟ ایران در مذاکرات چه چیزهایی را از دست داد و چه چیز هایی را به دست آورد؟
هم اکنون وقت آن است که به این پرسش ها پاسخ دهیم.
اولا همانگونه که عرض شد، یکی از فواید بسیار مهم مذاکرات اخیر هسته ای آشکار شدن دشمنی آمریکا با اسلام و ایران بود چنان که امام خامنه ای هم گفته بودند:« یکی از برکات همین مذاکرات اخیر این بود که دشمنی آمریکاییها با ایران و ایرانی، با اسلام و مسلمین آشکار شد.» و این که ملت ایران با به یاد آوردن سابقه ی عهدشکنی آمریکا دریافت که با امید داشتن به رفع تحریم ها نخواهد توانست راه پیشرفت کشور را بپیماید و یگانه راه حل مشکلات اقتصادی موجود، اقتصادی غیر متکی به نفت و یا به عبارت بهتر همان اقتصاد مقاومتی است.
دوما بر کسی پوشیده نیست که ایران در این مدت با محدود کردن فعالیت های هسته ای خود از شتاب پیشرفت هسته ای خود کاست و این اعمال محدودیت هسته ای باعث عقب ماندن کشور از لحاظ علمی گردید که ان شاء الله طی سال های آینده جبران خواهد شد.
اما آنچه در پایان اهمیت بسیاری دارد، سرانجام مذاکرات است. اکنون دیگر جای انکار و تردید برای هیچ انسان عاقل و آگاهی نیست که مذاکره با دولت های استکباری غربی هرگز نتیجه ای دربرنخواهد داشت، اما دولت یازدهم همچنان بر ادامه ی مذاکرات پافشاری می کند و با وجود تذکر مکرر رهبر انقلاب مبنی بر بی فایده بودن و مضر بودن مذاکرات هسته ای، هنوز مایل به ادامه ی این مسیر است.
در پایان قضاوت را به شما خواهم سپرد به همراه ماجرایی زیبا از مذاکراتی که بی تفاوت به مذاکرات هسته ای نیست:
در جنگ صفین امیرالمومنین(ع) پیروز میدان شده بود. در دقیقه 90 برخی شعار تعامل سر دادند و اصلا یادشان رفت معاویه همان فرزند هند جگرخوار است.
علی (ع) را به پای میز مذاکره کشاندند و جنگ برده اش را ناتمام گذاشتند. هر چه علی (ع) گفت:«مذاکره خدعه دشمن است، اینها می خواهند جنگ باخته را دوباره ببرند.» کسی گوش نکرد که نکرد.تازه حاضر نشدند مالک را که نماینده علی (ع) بود به مذاکره بفرستند. گفتند:«مالک جنگ طلب، خشن و غیر منعطف است»
سرآخر پایشان را در یک کفش کردند که الا و بلا باید ابوموسی اشعری برای مذاکره برود. علی (ع) گفت من به ابوموسی مطمئن نیستم. آنها گفتند شما بدبین هستی. ابوموسی بصیر و انقلابی ست.علی (ع) گفت:«من به نتیجه این مذاکرات خوشبین نیستم. شما به هدفی که ازین مذاکرات دارید نمیرسید. اما مخالفتی ندارم. این مذاکرات ظرفیت فکری شما را بالا خواهد برد.»گفتند:«در عالم سیاست خوشبینی و بدبینی معنا ندارد.»
مذاکره ابوموسی و عمر و عاص شروع شد. تا مدتها متن مذاکرات محرمانه بود.
علی (ع) مالک را فرستاد تا به ابوموسی بگوید ما پشتیبان توایم، مبادا به عمرو عاص اعتماد کنی، او شیطان بزرگ است...
ابوموسی ابرو در هم کشید و به مالک گفت:« شما توهم توطئه دارید، عمروعاص مودب و باهوش است. اگر او به من قولی دهد به او اعتماد می کنم.»
روز اعلام نتیجه مذاکرات حکمیت شد.در مذاکرات محرمانه با هم non paper البته به طور شفاهی امضا کرده بودند که هر دو علی(ع) و معاویه را عزل کنند و امر را به رای عمومی بگذارند.در مسجد عمروعاص اول به ابوموسی تعارف زد. گفت:«تو بزرگ مایی.» ابوموسی خندید و بالای منبر رفت و گفت:«چنانکه این انگشتر را از دست در می آورم علی(ع) را از خلافت عزل می کنم. بعد پایین آمد و با لبخند به عمروعاص بفرما زد.
عمروعاص بالا رفت و گفت:«چنانچه این انگشتر را از دست در می آورم علی (ع) را خلع و چنانچه دوباره این انگشتر را به دست میکنم معاویه را نصب می نمایم!»
ابوموسی خشکش زده بود. اما علی (ع) از همان ابتدا خوشبین نبود.
.
.
.
اینچنین معاویه جنگ باخته را با مذاکره برد...
برچسبها: امام خامنه ای |
دولت یازدهم |
حسن روحانی |
حرف حساب