سفارش تبلیغ
صبا ویژن

/نامه ای به نور/

پیامبر

چقدر سخت است شروع سخن در گفتگو با کسی که هیچکس تا کنون در جهان خلقت به منزلت و شان او نرسیده است.

چقدر دشوار است سخن بر زبان راندن در محضر کسی که که به درجه ای رسید که فاصله اش با ذات مقدس خدا فقط یک کمان بود.

چقدر سخت است زبان را در دهان چرخاندن برای گفتگو با تو،

با محمد(ص)...

پیامبرا! بیا کمی مرور کنیم روزهای قبل از وصالت به عرش خدا را.

مرور کنیم روزهایی را که برخی در تلاش برای جمع آوری هیزم فتنه ی بعد از رحلتت بودند.

وقتی مولایمان علی(ع) را احضار کردی تا آخرین وصایای خویش را به او بگویی، عایشه وحفصه به دنبال پدران خویش، ابوبکر و عمر فرستادند و تو با دیدن آن دو چهره در هم کشیدی و گفتی:«اگر نیازی به شما بود خبرتان میکنم.»(1)

آری، اولین ابرهای فتنه زمانی آشکار شد که تو در بستر ارتحال افتادی.

فرمان دادی که «کاغذی بیاورید که رهنمای مکتوبی برایتان بگذارم تا پس از من گمراه نشوید.»

معلوم بود که می خواهی درباره ی چه  سند بگذاری، مگر میشد آن نوشته چیزی جز سفارش صدباره تو به ولایت علی(ع) بعد از خودت باشد؟

عمر ممانعت کرد و کاش فقط ممانعت می کرد ولی گستاخی را به حد اعلی رساند و فریاد زد:«این مرد هذیان می گوید. و کتاب خدا برای ما کافی است.»(2)

تو را می گفت. این نسبت را به تویی می داد که وحی مطلق بودی و خدا درباره ات تصریح کرده بود که جز به زبان وحی سخن نمی گویی و جز حرف خدا را منتقل نمی کنی.»

تو با شنیدن این گستاخی بی شرمانه، دلت شکست و اشک در چشمانت نشست ولی ماجرا را پی نگرفتی.

آری "پنجه ی انکاری که می تواند حنجره ی وحی را بفشرد، کاغذ را بهتر می تواند مچاله کند"

قصه ی مصیبت حسین(ع) اگر چه در عاشورا به اوج می رسد، اما آغاز انشعابش از اینجاست.

تو با شنیدن آن نافرمانی، دستور دادی اتاق را خلوت کنند فقط فاطمه ماند و علی و حسن و زینب و ام کلثوم-علیهم افضل الصلوات-

به ام سلمه هم فرمان دادی که بر در اتاق بایستد تا کسی داخل نشود.

دست های فاطمه و علی را گرفتی و بر سینه ات نهادی. خواستی سخن بگویی اما گریه مجالت نداد.

فاطمه گفت:«ای رسول خدا! ای پیامبر! گریه ات قلبم را تکه تکه می کند و جگرم را می سوزاند. ای رسول حق! پس از تو چه ذلتی بر ما فرود خواهد آمد؟ پس از تو چه کسی برای علی برادر و برای دین یاور باشد؟ وحی خدا پس از تو چه خواهد شد؟»

و دختر دلبندت آنچنان گریست که شانه هایش به لرزش افتاد و اشک چشمانش تمام نمی شد...

سپس خود را بی اختیار روی تو انداخت و پیوسته سر و صورت و چشم و دست و دهان و محاسنت را بوسید. انگار می خواست پیش از رفتنت، بیشترین یادگار بوسه را از تو داشته باشد...

علی(ع) که مظهر وقار و متانت است، خود را به روی تو انداخته بود و هق هق گریه، تمام بدنش را می لرزاند. انگار کوهی به لرزه درآمده بود.

تو دست فاطمه را گرفتی و در دست علی نهادی و به علی فرمودی:«برادرم! ابوالحسن! این امانت خدا و رسول خداست در دست تو، این امانت را خوب حفظ کن. والله که این دختر سالار زنان بهشت است.علی جان! رضای من و خدا و ملائک، در گرو رضایت فاطمه است. وای بر کسی که به فاطمه ستم کند و حرمت او را بشکند و حقش را ضایع کند.»

سپس سر و روی فاطمه را بوسیدی. انگار به وضوح می دیدی که چه بر سر دخترت می آید و با اهل بیتت چگونه رفتار می شود. تو از مدتها قبل قصه ی میخ های در و تازیانه های بر پهلو و شهادت محسن را می دانستی.

محمد (ص) جان!

همان دم که تو سر بر بالین ارتحال گذاشتی و زمانی که دست های علی(ع) در آب غسلت بود، دستهای فتنه در سقیفه بنی ساعده به هم گره خود و گره در کار اسلامت افکند.

ابرهای فتنه از سقف سقیفه گذشتند و خانه ات را احاطه کردند، همهمه در بیرون شدت گرفت و در آنچنان کوفته شد که ستون های خانه ات لرزید.

- بیرون بیایید وگرنه همه تان را آتش می زنیم.

صدا، صدای عمر بود.

فاطمه با یک دنیا غم و اندوه، از جا بلند شد و به پشت در رفت، اما در را نگشود.

- تو را با ما چه کار؟ بگذار عزاداریمان را بکنیم.

باز هم عمر قریاد زد:«علی، عباس،بین هاشم، همه باید به مسجد بیایند و با خلیفه پیامبر بیعت کنند.»

دخترت ،فاطمه، تعجب کرد.

-کدام خلیفه؟ امام و خلیفه ی مسلمین که اینجا بالای سر پیامبر است.

عمر گفت:« مسلمین با ابوبکر بیعت کرده اند، در را باز کن وگرنه آتش می زنم.»

یک نفر به عمر گفت:« کسی که پشت در ایستاده، دختر پیغمبر است، هیچ می فهمی چه می کنی؟ اینجا خانه ی رسول الله...»

عمر دوباره نعره کشید:« این خانه را با هر که در آن است، به آتش می کشم...»

پیامبرا!

تابی نمانده که بقیه ی ماحرا را بگویم...

فقط می دانم شمشیرهایی که در کربلا به روی نوه ات، حسین(ع) کشیده شد، ساخته کارگاه سقیفه است و نطفه ی اردوگاه عمر سعد در سقیفه منعقد می شود...

و می دانم که اگز علی اینجا تنها نمی ماند، حسین در کربلا تنها نمی ماند.


(1) طبری- جلد سوم- صفحه 195

(2) این ماجرا را صحیح بخاری در پنج مورد آورده است.

با بهره گیری از کتاب کشتی پهلو گرفته نوشته ی سید مهدی شجاعی



برچسب‌ها: نامه به معصومین
[ سه شنبه 92/10/10 ] [ 12:2 صبح ] [ سید حجت الله انوشه ]

/خروش ایران بر هتاکان/

 چهارسال می گذرد... چهار سال می گذرد از خروش مردمان سرزمینم، ایران، بر علیه کسانی که با نام دین وارد شده بودند ولی اکنون در روزی که فرشتگان بر مصیبت عظمای شهادت سید و سالار شهیدان زجه می زنند، با کف و سوت در خیابان ظاهر شدند.... هلهله کردند.  شادی کردند. حرمت شکستند.

می دانی در جه روزی؟ در روزی که دردانه ی زهرا را سر بریدند. در روزی که از زیر سنگ خون جاری شد ولی آنها دلشان از سنگ هم سخت تر بود....

در میان تمام این جمع هتاک آیا نبود کسی که بگوید: ما چرا در "این روز" هلهله می کنیم؟ نبود کسی که بگوید: چرا همه جا رنگ عزا گرفته و ما با لباس عروسی به خیابان آمده ایم؟ کسی نبود که بپرسد: ما دعوایمان با نظام است، پس چرا به امام حسین بی حرمتی می کنیم؟

نه نبود. نبود چون آگاهی نبود. چون بصیرت نبود.چون آن جمعیت هتاک ندانستند که حق کدام است و باطل کدام. نفهمیدند و سزایش را هم دیدند.

در نهم دی 88 مردمان سرزمینم با هر رنگ و نژادی و زبانی به خیابانها ریختند و با همان شور و شعور حسینی روزهای اول انقلاب شعار مرگ بر فتنه و قتنه گر سر دادند.

مرگ بر کسی گفتند که خود را یار و همراه خمینی می دانست ولی در روز عاشورا هتک حرمت به سرور خمینی، حسین(ع)، کرده بود.

مردم فقط به خاطر این هتک حرمت به حسین نخروشیدند.بلکه خروشیدند تا بگویند ما از انقلاب و نظام و رهبرمان تا پای جان حمایت می کنیم.

خروشیدند تا بگویند:                                                                                                                                                            

ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم                   

 در ره عشق جگردار تر از صد مردیم                                                                                                                                         

هر زمان فکر خمینی افتد  سر ما                       

دور سید علی خامنه ای می گردیم

9 دی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آری... 9 دی تجلی گاه شور مردم برای میثاق دوباره با ولی شان بود.تجلی عشق بود و حماسه. می خواستند به سران فتنه که به حسین زهرا بی حرمتی کرده بودند، بگویند:

اگر از سرهایمان کوه و از خونمان دریاها بسازید، نخواهیم گذاشت که در کتابها بنویسند: خامنه ای را مانند جدش حسین تنها گذاشتند......



برچسب‌ها: امام خامنه ای | حماسه ها
[ شنبه 92/10/7 ] [ 9:7 عصر ] [ سید حجت الله انوشه ]

/همجنس گرایی واقعیت است.../

قبل از ورود به بحث ابتدا کمی در مورد واژه حقیقت و واقعیت توضیح می دهم.

حقیقت آن چیزی است که باید وجود داشته باشد مثل راستگویی مثل عدالت و...

ولی واقعیت آن چیزی است که وجود دارد.

مثلا دروغ و تبعیض حقیقت نیستند یعنی بر اساس حق، نباید وجود داشته باشند. اما واقعیت چیز دیگری است و دروغ و تبعیض وجود دارند، پس واقعیت اند.

همجنس گرایی مقوله ای است که کمتر کسی وارد بحث در خصوص آن می شود. دقت کنید فعلا دارم در خصوص همجنس گرایی، یعنی گرایش به جنس موافق صحبت میکنم نه همجنس بازی.

گرایش به همجنس مسئله ای مذموم و ناپسند است. نه فقط در دین اسلام بلکه در همه ی ادیان و فارغ از آیین ها، این کار خارج از هدف جهان و تکامل هستی است.

اصلی است که می گوید: یک مسئله تا زمانی درست است که در همه ی جهان قابل تعمیم(عمومیت بخشی) باشد. مثلا اگر همه ی مردم دنیا همین امروز مسلمان شوند و نماز بخوانند، هیچ خلل و مشکلی به وجود نمی آید. ولی اگر همه ی مردم همجنسگرا شوند، دیری نخواهد پایید که نسل بشر منقرض خواهد شد.

پس صرف نظر از غیر اسلامی بودن این گرایش، همجنسگرایی یک گرایش غیرانسانی و غیر بشری است.

بنابراین همجنسگرایی نباید وجود داشته باشد، چون منشأ بسیاری از فلاکت ها و بدبختی هاست و در تضاد با هدف آفرینش و تداوم نسل بشر است. بنابراین همجنسگرایی یک حقیقت نیست.

ولی یک واقعیت است. همجنسگرایی مسئله ای است که امروز در جهان و حتی در خود ایران نشانه های آن به وضوح یافت می شوند.

به گواه تاریخ و به شهادت اسلام و قرآن، اولین نشانه های همجنسگرایی و بعد از آن همجنسبازی در قومی مشاهده شد که مردمی مرفه و دارا بودند و سرزمین هایشان حاصلخیز و پر رونق بود تا اینکه بر اثر ماجرایی، شیطان در آنها داخل شد و این گرایش پست و این عمل شنیع را به مردانشان آموخت. این قوم، قوم لوط بود.

من با سانسور برخی مسائل مخالفم. چون نص صریح قرآن کریم و روایات ائمه ی معصومین است. هر کس می خواهد بیندیشد و عبرت بگیرد، بخواند.

از کارهای زشت قوم لوط گلوله پرانی با کمان، و هسته انداختن به یکدیگر (و حتی در بعضی موارد شرط بندی می‎کردند که هسته به هر کسی خورد با او عمل زشت انجام دهند) و آدامس جویدن در معابر عمومی (برای جذب افراد به خاطر شهوترانی) بود.

هم چنین لباسهای فاخر بلند می‎پوشیدند (که امروز رقّاصه‎های دنیا در جهان غرب می‎پوشند) و دکمه‎های کت و پیراهنشان را می‎گشودند

از جمله از کارهای آنها این بود که راهها را برای زشتکاری می‎بستند و آشکارا در معرض دید مردم، منکرات را انجام می‎دادند آیه 29 عنکبوت می فرماید: 

«وَ تَأْتُونَ فِی نادِیکُمُ الْمُنْکَرَ؛ آمده: با یکدیگر در ملأ عام کارهای رکیک و زشت انجام می‎دادند.

و هم چنین در آیه 28 به این مسئله تصریح می شود که زشتکاری قوم لوط به گونه‎ای زننده بود که در میان هیچ قوم و ملتی سابقه نداشت. چنان که لوط به آنها گفت: 

«إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَهَ ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِینَ؛ شما کار بسیار زشتی انجام می‎دهید که احدی از مردم جهان، قبل از شما آنها را انجام نداده است.» 

به این ترتیب آنها چون بنیانگذار این فساد بودند، بار گناه کسانی را که در آینده از آنها پیروی می‎کنند نیز به دوش خواهند کشید، بی‎آنکه از گناه آنان چیزی کم شود. 

از زشتکاری قوم لوط این که: کف دست بر پشت یکدیگر می‎زدند، دشنامهای رکیک و زننده به همدیگر می‎گفتند،‌بازیهای بچه گانه داشتند، قمار بازی می‎کردند، با انواع آلات موسیقی سر و کار داشتند، سنگ پرانی و متلک گفتن از کارهای معمول آنها بود، و در حضور جمع، خود را برهنه می‎کردند و...

بنابراین ریشه ی این گرایش و این عمل از آن دوران پیدا شده که سزای آنها بسیار سخت و وحشتناک بود. بگونه ای که زمین آنها را بلعید و آنها تا روز قیامت در قعر زمین عذاب خواهند کشید تا روز قیامت به اصل مجازاتشان در جهنم برسند.

شنیدن این داستان هم خالی از لطف نیست: در زمان عمر غلامی که مولای خودش را کشته بود پس از اقرار عمر امر به کشتن نمود .حضرت امیرالمومنین علی (ع) از غلام پرسید چرا مولای خودت را کشتی؟

عرض کرد به زور با من لواط کرد پس او را کشتم آن حضرت از اولیای مقتول پرسید آیا او را دفن کرده اید؟ گفتنند: آری هم اکنون از دفنش می آئیم پس به عمر فرمود غلام را تا سه روز نگهدار و پس از سه روز اولیای مقتول حاضر شوند.

پس از گذشتن سه روز آن حضرت به اتفاق عمر و اولیای مقتول بر سر قبرش آمدند از اولیایش پرسیدند این قبر صاحب شماست؟ گفتند آری سپس فرمودند قبر را بشکافید تا به لحد برسید چون به لحد رسیدند و آنرا برداشتند جنازه را ندیدند پس آن حضرت تکبیر گفت و فرمود به خدا قسم دروغ نگفتم شنیدم از رسول خدا (ص) فرمود هر کس از امت من عمل قوم لوط را مرتکب شود و بدون توبه از دنیا برود پس در قبرش بیش از سه روز نمی ماند تا این که زمین او را فرو می برد و بجائی که قوم لوط هستند و هلاک گردیده اند ملحق می نماید پس در زمره ایشان محشور میشود.

http://www.uploadax.com/images/52488737901274694424.jpg

متاسفانه اثرات برخی از اعمال قوم لوط امروز در مکانهای عمومی و در مدارس مشاهده می شود که حقیقتا جای تاسف و البته جای فکر برای رفع دارد.

همه ی اینها را گفتم که بگویم:

ای کسانی که راه غربی هایی را می روید که در ارضای شهوت حاضرند با سگ خانه شان هم رابطه ی جنسی برقرار کنند!

بدانید که زیاد طول نخواهد کشید که شما هم به همان قومی ملحق شوید که اعمالشان عرش خدا را به لرزه در می آورد.



برچسب‌ها: مسائل جنسی
[ شنبه 92/10/7 ] [ 3:52 عصر ] [ سید حجت الله انوشه ]

/ای کاش.../

وقتی خدیجه(س) در حال مرگ بود، پیامبر دست فاطمه را گرفت و برد تا مرگ مادر را نبیند.

ای کاش کسی هم دست زینب را می گرفت و می برد تا بین در و دیوار ماندن مادر رانبیند...

و ای کاش کسی رقیه را آرام می کرد تا سر پدر را آنگونه نبیند...

رقیه(س)



برچسب‌ها: کربلا | حضرت زهرا
[ چهارشنبه 92/10/4 ] [ 7:57 عصر ] [ سید حجت الله انوشه ]

/من ترس دارم مهدی جان...!/

امام مهدی

سلام امام دلربای من!

حالت که خوب است انشاالله؟

من که در این دنیای بی ارزش و پست خیلی دلتنگت شده ام.

مهدی جان!

وقتی دور و برم را نگاه می کنم، می بینم وضع مردم این دوره و زمانه خیلی بدتر از مردم کوفه است.

ترس دارم، ترس ترک ایمان...

می ترسم فردا که آمدی و شاید من در این دنیای پر از ظواهر دل فریب ایمانم را فروختم و نتوانستم در رکابت باشم، بگویی: آهای فلانی! تو نبودی که می گفتی زودتر بیا؟؟ پس کجاست ایمانت؟؟ چه شد دعاهایت؟؟

اماما!

یاریم کن که بمانم روی پیمانم، بایستم روی عهدم.

من بیم ترک ایمان دارم در بین این همه گوسفندان گرگ طینت، در این دنیا،

در این دنیایی که مهم ترین مسئله ی جهان شکم و شهوت است

و در دنیایی که مرد از بدکارگی همسرش نان می خورد

و در دنیایی که فرزند پدر و مادرش را وحشیانه کتک می زند و به رویشان اسلحه می کشد 

در دنیایی که ارزش هر کس را تعداد دوست دخترها و دوست پسرهایش مشخص می کند.

و در دنیایی که همجنسبازی ارزش شده و خودارضایی بخشی از زندگی هرنفر...

راست می گفت پدرت، صادق (ع) که فرمود: نگه داشت ایمان در آخرالزمان مثل نگه داشتن ذغال گداخته در کف دست است...

نگه داشتن ایمان در آخرالزمان

از چه بگویم مهدی جان؟؟

وضع خوب نیست،خراب خراب است.

شهر هم اصلا امن و امان نیست.

مثل زمان پدرت، حسین (ع)، دلهای مردم با تو و اسلحه شان(هر چه که باشد) علیه توست.

فقط در این دنیا دلم خوش است به معدود افرادی که خالصانه می خوانندت و می خواهندت...

به خاطر همین معدود افراد هم که شده، بیا...



برچسب‌ها: امام مهدی(عج)
[ سه شنبه 92/9/26 ] [ 11:32 عصر ] [ سید حجت الله انوشه ]

/رسوایی بی شرمانه شبکه من و تو/

رسوایی های زنجیره وار شبکه من و تو که از خبر ازدواج دو مجری همجنسباز این شبکه شروع شد و با انتشار عکسی مهر تاییدی بر این خبر زده شد تا خبری که این روزها در فضای مجازی منتشر شد و لکه ی ننگ دیگری بر دامان آلوده ی این شبکه برجا گذاشت.

توصیه می کنم خودتون خبر رو بخونید: http://www.yjc.ir/fa/news/4666665



برچسب‌ها: شبکه من و تو
[ چهارشنبه 92/9/20 ] [ 9:8 عصر ] [ سید حجت الله انوشه ]

/ترک خودارضایی فقط اراده نمی خواهد.../

+18 از سری مطالب خودارضایی

خودارضایی

خیلی وقت است که به این درد مبتلا گشته ای...

ساعات زیادی از عمرت را صرف (تلف) این عمل و پس و پیش زمینه هایش کرده ای...

خیلی جاهایی که می توانستی از خیلی ها جلو بزنی، عقب ماندی و روز به روز سرخورده تر شدی...

در اندیشه ی ترک و جبران برآمدی ولی دیدی نه! دیگر گرفتارش شده ای و خلاصی محال است...

اینها همه تلقین های خودت بود به خودت...

ولی غافل بودی از نیرویی در درونت به نام اراده.

یکدفعه گفتی خب پس اراده میکنم که ترکش کنم...

ولی با چه؟

با فلش هایی پر از عکس و فیلم غیر اخلاقی؟؟؟!!

با آخرین ورژن های قوی ترین فیلترشکن ها؟؟!

با کدامشان می خواهی سدی بسازی جلوی این سیل غول آسای شهوت؟؟؟

خدا دوست بدارد کسی که این متن را نوشت:

«کسی که در کامپیوتر یا لپ تاپش فیلتر شکن داره ، یعنی قدم اول برای خودارضایی رو برداشته !

کسی که فیلم های زبان اصلی ( عکس ها یا فیلم های مستهجن یا شوهای تصویری جای خود ! ) در حافظه کامپیوترش داره ، این آدم قدم اول رو برای گناه برداشته !

کسی که در برنامه های ماهواره یا همین صدا و سیمای خودمون ، تصاویری که تحریک کننده هست رو بی خیال می بینه ، این آدم قدم اول رو برای گناه برداشته !

کسی که بعد 12 شب ، سرش تو اینترنت موبایل یا کامپیوترش هست ، این آدم با کوچکترین لغزشی امکان به گناه افتادنش وجود داره !

کسی که  با جنس مخالفش دوستی داره ، دوستی های خیابانی یا از طریق صحبت تلفنی یا پیامکی ، این آدم زمینه گناه رو برای خودش مهیا کرده !

برادر یا خواهر من ، مطمئن باش اگه قدم اول رو برنداری ، هیچ وقت پایانش خودارضایی نمیشه ...

قدم های اول گناه رو از زندگی ات حذف کن ، ترک فوق العاده راحت میشه ...»

دوست عزیزم!

اراده ی ترک  شرط لازم است...

ولی کافی نیست.

اول پیش زمینه هایش را نابود کن.

آنگاه خواهی دید که چقدر ترکش آسان تر از آن چیزی است که فکرش را می کردی.

یه نیگا

برگرفته از http://noestemna.mihanblog.com/post/268 با اندکی تلخیص 



برچسب‌ها: مسائل جنسی | خودارضایی
[ جمعه 92/9/15 ] [ 8:57 صبح ] [ سید حجت الله انوشه ]

/خوب بدانند.../

گرگ ها خوب بدانند در این ایل غریب

گر پدر رفت تفنگ پدری هست هنوز

گرچه خوبان همگی بار سفر بربستند

شیرمردی چو علی خامنه ای هست هنوز 

امام خامنه ای 



برچسب‌ها: امام خامنه ای
[ چهارشنبه 92/9/13 ] [ 2:8 عصر ] [ سید حجت الله انوشه ]

/اگر اشتباه بود، عذرخواهی خواهم کرد/

تندروی برخی ها انسان را انگشت به دهان می گذارد.

توافق ژنو

توافقی در ژنو صورت گرفت که طی آن شش قدرت بزرگ دنیا حق غنی سازی ایران را پس از سالهای متمادی به رسمیت شناختند و تعهد کردند که طی مدت شش ماهه ای با محدود کردن فعالیتهای هسته ای در ایران، به مرور تحریم ها را کاهش دهند.

برخی عصبانی شده اند که چرا ما در این مدت فقط باید اورانیم 5 درصد غنی سازی کنیم و خون شهدا پایمال شد و باید راهپیمایی کنیم و.....

تندروهایی که از رهبری هم جلو زده اید!

خط قرمز جمهوری اسلامی غنی سازی بوده نه غنی سازی 20 درصد!

در ضمن این توافق، یک توافق نامه ی محدود زمانی است. فقط شش ماه.

این توافق در واقع پیش زمینه ایست برای توافقی جامع در آینده.

کسی حرف از عقب نشینی و پایمال شدن خون شهدا و اینها نزده.

از طرفی با این توافق به تعبیر دکتر روحانی هم چرخ زندگی مردم بهتر می چرخد و هم چرخ سانتریفیوژها. 

از طرف دیگر برخی از عزیزان در خصوص پاسخ نامه ی رهبری به رییس جمهور و حمایتشان از فعالیت دیپلماسی و توافقات ژنو را دچار تشکیک کرده اند و گفتند که رهبری فقط مرقومه ی رییس جمهور را تایید کرده اند نه متن توافق نامه را. به نظر من آنچه رهبری تایید کرده اند، هیچ تفاوتی با آنچه رخ داده است، ندارد.

امام خامنه ای

چون تا آنجایی که من رهبرم را می شناسم ، می دانم که اهل دوپهلو حرف زدن نیست.

سخنرانی بعدی رهبری مشخص خواهد کرد چه کسی راست گفته و چه کسی دروغ.

من اهل جلو زدن از رهبری و تحلیل مغرضانه از نامه ی ایشان نیستم.

اهل آشوب به پا کردن و ایجاد تفرقه هم نیستم.

من معتقدم که اگر جایی در روند مذاکرات خطایی از مسئولین سربزند، رهبری مستقیما وارد عمل خواهند شد.

ولی نمی دانم چرا برخی نمی خواهند این موضوع را درک کنند.

من منتظر اعلام مواضع صریح امام خامنه ای خواهم ماند.

اگر حرفهایم درست بود که الحمدلله و اگر تحلیلم اشتباه باشد، با صراحت از همگی عذرخواهی خواهم کرد.

در همین رابطه بخوانید: http://www.yjc.ir/fa/news/4648359



برچسب‌ها: امام خامنه ای | حسن روحانی | دولت یازدهم
[ چهارشنبه 92/9/6 ] [ 2:4 عصر ] [ سید حجت الله انوشه ]

/نمیدونم چرا نمیخوان بفهمن...!/

امام خامنه ای

بسمه تعالی

جناب آقای رئیس‌جمهور

دستیابی به آنچه رخ داده است در خور تقدیر و تشکر از هیئت مذاکرات هسته‌ ای و دیگر دست‌اندرکاران است و میتواند پایه‌ی اقدامات هوشمندانه‌ی بعدی قرار گیرد.

بی‌شک فضل الهی و دعا و پشتیبانی ملت ایران عامل این موفقیت بوده و در آینده نیز خواهد بود ان‌شاءالله.

ایستادگی در برابر زیاده‌خواهیها همواره باید شاخص خطّ مستقیم حرکت مسئولان این بخش باشد، و چنین خواهد بود ان‌شاء الله.

سیّد علی خامنه‌ای


پ.ن 1: موفقیت تیم مذاکره کننده ی هسته ای در این مذاکرات رو تبریک میگم.

و بابت این پیروزی از رهبری، رییس جمهور و تیم مذاکره کننده ی هسته ای تشکر میکنم.

پ.ن 2: بعضی از مفسران پرمغز در فضای سایبری با سوزاندن مقدار قابل توجهی فسفر، فرمودند که چون نامه ی رهبری بدون سلام بوده، پس رهبری از نتیجه ی مذاکرات و تیم مذاکره کننده ناراضی بودن. 

خدمت این پزرگواران عرض میکنم که لطفا یه چیزی بگید که خودتون هم بهش خنده تون نگیره. رهبری معمولا سخنرانی هاشون رو هم بدون سلام شروع میکنن.

پ.ن3: دوستانی که مدام ساز مخالف میزدید و میگفتید ایران با این مذاکرات خوار و خفیف شد، این متن نامه ی رهبرمون بود.

کمی سعی کنید از پیش داوری خودداری کنید.

اگه جایی هم در روند مذاکرات خطایی از مسئولین سر بزنه، رهبری خودشون وارد عمل خواهند شد و مسیر رو تصحیح خواهند کرد.

من نمیدونم چرا بعضی ها نمیخوان بفهمن این مملکت، رهبر و فرمانده داره...!

رهبری



برچسب‌ها: امام خامنه ای | حسن روحانی | دولت یازدهم
[ یکشنبه 92/9/3 ] [ 7:45 عصر ] [ سید حجت الله انوشه ]