/باورها و پیشینه ی دراویش(قسمت چهارم)/
قسمت چــهــارم
در حال حاضر فرقه نعمت اللهی گنابادی فعالترین و سیاسیترین شاخهی سلسلهی نعمت اللهی در ایران میباشد که اقطاب خود را از راه معروف کرخی به امام رضا(علیهالسلام) رسانده و با این کار منکر امامت چهار امام پس از امام رضا(علیهالسلام) شده است ولی برای این که کسی آنان را منکر امامت چهار امام پس از امام رضا(علیهالسلام) نداند، مجدد این شجره نامه را اصلاح نموده و دوازده امام را ریشهی سلسلهی خود قرار داده و جنید بغدادی را واسطهی خرقهی خود از امام زمان(عجلاللهتعالی) معرفی کردهاند؛ در حالی که شخص شاه نعمت الله ولی که این فرقه به نام اوست، امامت را کنار زده و سلسلهی خود را از راه حسن بصری به حضرت علی(علیهالسلام) رسانده است.
اگر از تمام تناقضهای یاد شده بگذریم، لازم است بدانیم امام رضا(علیهالسلام) تمام عمرش در مدینه بوده است و حدود 3 سال آخر عمر شریف خود را در ایران گذرانده و در ایران دربانی به اسم معروف کرخی نداشته است. معروف کرخی هم تمام عمر ساکن بغداد بوده است به علاوه معروف، 2 سال زودتر از امام رضا(علیهالسلام) از دنیا رفته است و نمیتواند جانشین و قطب بعد از امام رضا(علیهالسلام) باشد.
مشکل اساسی این است که چگونه فرقهای که ادعای تشیع اثنی عشری دارد، میتواند امامان بعد از امام رضا(علیهالسلام) را نادیده گرفته و مقام ولایت کلیه را برای یک انسان مجهول الهویه و مسیحی زاده تعریف کند و از طرفی خود را درویش نعمت اللهی بداند و سلسلهی اقطاب شاه نعمت الله را قبول نداشته باشد!
یکی از گروههای صوفی فعال در ایران فرقه نعمت اللهی گنابادی است.هر چند نعمت اللهی ها خود به چند فرقه مثل کوثریه، شمسیه، حجت علیشاهی، و غیره تقسیم می گردند.
از جمله اشکلاتی که به طور کلی بر این فرقه وارد است مواردی است که در ذیل به صورت فهرست وار اشاره می گردد:
1-اباحه گری: ملا سلطان گنابادی موسس گنابادیه می گوید:«اصل و حقیقت روح نماز همین ذکر قلبی است که ما داریم و من خودم که در خانه هستم، نماز نمی خوانم و مسجد هم که می آیم برای عوام است.»(مقامات العرفاء صفحه 152)
2-بدعت در دین: مساله عشریه که این آقایان اعلام کرده اند و آن را جایگزین حکم صریح قرآن در مورد زکات و خمس می دانند. ملا سلطان گنابادی در کتاب نابغه علم و عرفان چاپ تابان 1333صفحه 204 می گوید:«یک عشر از ارباح مکاسب و زراعات داده شود مغنی زکوه زکوی و از خمس خواهد بود» ! چه کسی به ایشان اجازه داده حکم صریح قرآن را نقض کند و حکمی جدید اختراع نماید؟!
3-غسل اسلام: سلطان حسین تابنده در رساله رفع شبهات خود صفحه 21 می گوید:«مراد از اسلام در این مورد تسلیم امر الهی شدن است که چون شخص تصمیم و عزم دارد خود را نسبت به شریعت مقدس تسلیم و مطیع محض نماید به این نیت غسلی انجام می دهد و اشکالی ندارد.»
این یک بدعت آشکار و اهانت به سایر مذاهب اسلامی است چون معنی این کلام این است که بقیه تسلیم امر خدا نشده اند و حالا باید مسلمان شوند. تازه در کجای آیات و روایات همچین حکمی است؟ این از غسل تعمید مسیحیت اخذ شده است.
برچسبها: حرف حساب | دراویش