سفارش تبلیغ
صبا ویژن

/نامه ای به رهبرم3/

سلام آقای مهربان من.emem

حالت چطور است. به لطف خدا که خوبی؟

الحمد لله...

ماه میهمانی خدا را به تو تبریک می گویم.

ماهی که در وصفش گفته بودی:« بهار خودسازى انسان و انس با خداست.فرصت عروج و اعتلاى روح انسان است و ماه رمضان، ماه ذخیره‏سازى تقواست.»

ماه رمضان رسید. ماهی که خیلی دوستش دارم و البته دوستش داری.

امیدوارم که هردویمان و البته تمام مسلمانان عالم بتوانیم از این مهمانی الهی، حداکثر استفاده را بکنیم.

خب از ماه رمضان بگذریم...

آقای خوب من. 

خیلی دوستت دارم.

من هر روز اخبار را نگاه میکنم.

اخبار نیمروزی و شبانگاهی شبکه یک را راس ساعتشان می گیرم.

اگر خبری از تو و سخنرانی هایت بود، مشتاق تر می نشینم و اخبار را با اشتیاق بیشتری می بینم.

راستش ولی بعضی وقت ها دلم میگیرد.

دوست دارم یکبار هم که شده، نوبت به من برسد و من هم از نزدیک ببینمت.

وقتی می بینم که کسی چفیه ات را می گیرد یا انگشترت را به کسی می دهی، دلم هوایت را می کند.

agha

راستش کمی حسودی ام هم می شود.

خب چکار کنم؟

مگر من دل ندارم؟

خب من هم دوست دارم. چفیه ات را داشته باشم. یا لااقل از نزدیک ببینمت.

ولی خداروشکر وبلاگی دارم که می توانم برایت بسرایم.

می توانم عکس هایت را زینت بخشش کنم.

و می توانم از امام زمانی بگویم که تو سرباز او هستی.

الحمد لله...

rahbar

التماس دعا آقا



برچسب‌ها: نامه ای به رهبرم
[ چهارشنبه 92/4/19 ] [ 6:0 صبح ] [ سید حجت الله انوشه ]