/ما اشتباه کردیم.../
از حدود یکی دوسال پیش، یک موج عمومی در میان وبلاگ نویسان جبهه ی سایبری بوجود آمد و وبلاگ نویسان به طرز عجیبی به سمت و سوی مسئله ی ظهور و البته تعیین اشخاص ظهور و مصداق شناسی روی آورده بودند.
این کارها تا جایی پیش رفت که برخی برای ظهور وقت نیز تعیین کردند و گفتند که حدودا تا شش ماه دیگر حضرت مهدی(عج) ظهور خواهند کرد.
فعلا وارد مصادیق نمی شوم، چون بحث گسترده ای دارد اما در ادامه خواهید خواند که تعیین این مصادیق چه کار اشتباه و خطایی بود...
یکی از آثار مهمی که در این دوره تولید و بطور گسترده توزیع شد، مستند "ظهور نزدیک است" بود و در واقع تلاشی بود برای تطبیق شخصیت های بزرگ امروز با افراد بزرگ موثر در ظهور.
اما این کار اشتباه بود. بطوری که واکنش مخالفت آمیز بسیاری از مراجع و علما را برانگیخت و این افراد مشمول حدیث کذب الوقاتون"آنهایی که تعیین وقت می کنند، دروغ می گویند" شدند.
ابتدا باید ثابت شود که اصلا چرا مصداق شناسی درباره ظهور درست نیست.
اولا همه ی صحبت هایی که درباره مصداق ها شد، حدس و گمان بود و هیچکدام از آنها توسط مراجع عظام و علمای بزرگوار تایید نشد و حتی واکنش برخی از علما را هم برانگیخت.
دوما بر اساس دلایل عقلی برای هر کسی احتمال انحراف و یا هدایت در همه ی زمان ها وجود دارد. مثلا اگر ما شخصی را به عنوان سفیانی معرفی کردیم و آن فرد هدایت شد و یا به عکس مثلا کسی را به عنوان حتی یکی از سرداران سپاه امام زمان معرفی کردیم و آن شخص منحرف شد، آنگاه توجیه ما چه خواهد بود؟؟؟
البته تمامی این مسائل مصداق دارد. بودند افرادی که به عنوان سپه سالاران لشکر بقیة الله الاعظم، معرفی شدند ولی بعدها به انحراف کشیده شده و امروز خود نویسندگان آن مطالب و مستندسازان آن دوره نیز ادعاهای خود را قبول و باور ندارند.
سوما ممکن است ما شخصی را به عنوان یکی از افراد موثر در زمینه ی ظهور معرفی کنیم و بگوییم که مثلا دیر نیست که او سپاهی گرد آورد و لشکر کشی کند و... ولی آن شخص فوت کند. حالا چه از جبهه ی حق باشد چه باطل. برخی ممکن است در این مسئله بگویند خب رجعت می کنند. بله. درست است. ولی آن کسانی که این حرف ها را زدند به طور یقین اطمینان داشتند که ظهور در این زمان اتفاق می افتد و ما به طور قطع در آخرالزمان قرار داریم.
خب تا اینجا با دلایل عقلی ثابت شد که مصداق شناسی و تعیین وقت برای ظهور کار خطایی است. و اما برویم بر سر یکی از مهم ترین مصداق هایی که مطرح شد:
در آن دوره بسیاری از رزمندگان جبهه ی سایبری، امام خامنه ای را به عنوان سید خراسانی معرفی کردند و با تکیه به احادیثی که منبع کاملا موثقی نیز نداشتند، ایشان را به عنوان یکی از سرداران سپاه حضرت مهدی(عج) مشخص کردند. به نظر من دلیل غلط بودن این کار این بود که حتی اگر این دوستان درست تشخیص داده بودند و واقعا امام خامنه ای، سید خراسانی بود، ولی نباید اعلام می کردند. به همان دلایلی که در بالا گفته شد. (از طرح این مثال بشدت پوزش میخواهم) مثلا فرض کنید که خدایی نکرده زبانم لال، امام خامنه ای فوت می کردند، خب این دوستان چه توجیهی برای حرفها و مصداق شناسی هایشان داشتند؟؟؟
این کار بسیار کار غلطی بود و کلا این مسئله ی مصداق شناسی ناشی از یک موج عمومی بود که به سرعت هم فروکش کرد و به نظرم این دوستان اگر چه شاید نگفتند و شاید درباره آن فکر نکردند، دیگر درباره این مسئله مطلبی را با این مضامین در وبلاگ هایشان منتشر نکردند و این جنبش و حرکت عمومی دچار اضمحلال شد.
من خودم را مسئول می دانم. اگر چه در آن دوره بنده هنوز این وبلاگ را درست نکرده بودم و هیچ مطلبی نیز در این خصوص منتشر نکرده بودم و اکنون هم حدود 7 ماه از تولد وبلاگم می گذرد، ولی من به عنوان یکی از منتظران حضرت مهدی و یکی از فداییان ولایت، خودم را مسئول می دانم که امروز این مسئله را روشن کنم.
مصداق شناسی درباره ظهور غلط بود و غلط هست.
در پایان این نکته را نیز مطرح می کنم که در روایات معتبر و احادیثی از معصومین به مومنان توصیه شده است که در مسئله ی ظهور سه کار را انجام ندهند:
1- تطبیق
2- توقیت(تعیین وقت)
3- ادعای دیدار.
والسلام.
خواهشا برای طرح پیشنهاد یا انتقاد نظر بدهید.
برچسبها: امام خامنه ای | امام مهدی(عج)