/احمدی نژاد شناسی/
دکتر محمود احمدی نژاد، ششمین رییس جمهور ایران پس از انقلاب و رییس دولت نهم و دهم کم کم به روزهای پایانی ریاست جمهوری اش نزدیک می شود. اکنون لازم است تا به بررسی عملکرد و رویکردهای او بپردازیم و در واقع به این سوال که در کتاب های تاریخ آینده خواهد آمد بپردازیم:
«احمدی نژاد که بود و چه کرد؟»
احمدی نژاد، شهردار تهران بود و در سال 84 با شعار دولت عدالت محور و ولایت محور وارد صحنه انتخابات شد و توانست با جلب حمایت مردم، رییس جمهور ایران شود.
عملکرد و رویکرد اقتصادی احمدی نژاد
یکی از مسائل مهم و غیر قابل انکاری که در دولت محمود احمدی نژاد به آن پرداخته شد، توجه به عمران و آبادانی کشور بود و گام های مهم و سازنده ای نیز در این راه برداشته شد که البته اشکالاتی نیز به آنها مطرح است ولی در کل کارهای خوب و تاثیر گذاری در زمینه آبادانی کشور انجام شد مثل توجه بیشتر به روستاها و مناطق محروم، مسکن مهر، سدسازی در مناطق گوناگون و احداث طرح های عمرانی و...
اما بخش مهمی که در زمینه ی اقتصادی دولت احمدی نژاد، باید به آن پرداخت، مسئله تورم و گرانی است. در دولت احمدی نژاد بدلیل تحریم ها و سوء تدبیرهای زیادی، نرخ ارز و تورم و به تبع آن قیمت کالاهای اساسی و غیر اساسی به صورت چشمگیری بالا رفت و بسیاری از اقشار آسیب پذیر را با مشکلات زیادی روبرو کرد. درست است که تحریم ها نقش اصلی و تأثیرگذاری را در این مسئله ایفا کردند اما، به نظر خیلی از اقتصاد دانان تحریم ها بیش از آنکه غربی ها میخواستند، اثر کرد و دلیل آن سوء تدبیر و سهل انگاری های دولت بوده است.دولت احمدی نژاد (مخصوصا دولت دهم) بیشتر توجه خود را به بازی ها و مسائل سیاسی معطوف کرد و به نظر من همین مسئله باعث شد که از توجه دولت به عرصه ی مهم اقتصاد کاسته شود و مشکلات زیادی در زمینه ی اقتصاد در کشور به وجود بیاید.
یکی دیگر از مهم ترین برنامه های اقتصادی دولت احمدی نژاد اجرای قانون هدفمندی یارانه ها بود که در مجموع خود قانون، قانون خوبی بود ولی به اعتقاد خیلی از اقتصاددانان تمامی بندهای این قانون به خوبی اجرا نشد و همین مسئله باعث شد تا هدفمندی یارانه به یکی از عوامل گرانی ها و تورم نبدیل شود.
عملکرد و رویکرد سیاسی محمود احمدی نژاد
همانطور که گفته شد، احمدی نژاد با شعار مردم مداری و ولایتمداری و پیروی از رهبری بر سر کار آمد و همین مسئله باعث شد تا شور و شعف زیادی در بین جوانان ولایتمدار پیدا شود.
اما این ولایتمداری کم کم افول کرد و احمدی نژاد به عناوین و رفتارهای گوناگون با رهبری زاویه پیدا کرد. شواهدی بر این مدعا:
از سال پیش با نزدیک شدن به زمان انتخابات، رهبری همواره به حفظ آرامش و دوری از تشویش اذهان عمومی توسط همه مردم و بخصوص مسئولان بالای نظام تآکید فراوان کرده اند.
اما احمدی نژاد در پی دستگیری جوانفکر، از نزدیکانش نامه ای به رییس قوه قضاییه نوشت و از او تقاضای بازدید از زندان اوین کرد. رییس قوه قضاییه از این کار احمدی نژاد ممانعت کرد و احمدی نژاد از پا ننشست و نامه ی دیگری را رسانه ای کرد. رییس قوه قضاییه در جواب به این نامه برای احمدی نژاد تأسف خورد که در چنین شرایطی که جامعه احتیاج به آرامش دارد، اقدام به انتشار رسانه ای نامه های تشویش برانگیز می کند و موضع قبلی خود را بار دیگر تکرار کرد. کار تا آنجا پیش رفت که رهبری مستقیما وارد عمل شدند و در دیدار دانش آموزان گفتند:
اختلافات مضر است. هم اختلافات بین مسئولین مضر است؛ هم بدتر از آن، کشاندن اختلاف میان مردم مضر است. این را من به مسئولین، به رؤساى محترم هشدار میدهم. من از رؤساى قوا حمایت کردم، باز هم حمایت میکنم - مسئولند، باید کمکشان کرد - اما به آنها هشدار میدهم، مراقب باشند. نه اینکه این نامهنگارىها خیلى مهم باشد؛ نه، صد تا نامه بنویسند؛ کار خودشان را بکنند، اختلافات را به میان مردم نکشانند، چیزهاى جزئى را مایهى جنجال و هیاهو و استفادهى تبلیغاتى دشمن و خوراک تبلیغاتى رادیوهاى بیگانه و تلویزیونهاى بیگانه نکنند.
و این یکی از نقاط برجسته ی افول ولایتمداری احمدی نژاد بود. اما احمدی نژاد به همین بسنده نکرد و با بی توجهی به توصیه ی رهبری مبنی بر حفظ آرامش و دوری از تشویش اذهان عمومی موجب تشکیل یکشنبه ی سیاهی شد که این لکه ی ننگ بر دوره ی ریاست جمهوری او خواهد ماند.
خلاصه بگویم: روز یکشنبه ای بود، مجلس استیضاح وزیر کار و رفاه اجتماعی را در دستور داشت و آن روز قرار بود تا وزیر استیضاح شود و قاعدتا احمدی نژاد هم که رییس دولت بود، باید حضور می داشت. احمدی نژاد برای دفاع از وزیرش روی جایگاه رفت، گفت و گفت وگفت ولی دیگر به جایی رسید که رویش را به سمت لاریجانی برگرداند:
بگم؟؟؟ بگم؟؟؟
و بگم و بگم هایش شروع شد. نواری را پخش کرد که محتوی صحبتهای رد و بدل شده بین فاضل لاریجانی و سعید مرتضوی بود.
اما سه سوال اساسی:
1- مسائل مربوط به فاضل لایجانی چه ربطی به برادرانش داشت؟
2- اصلا کل این مسئله ی نوار و بگم بگم، چه ربطی به استیضاح وزیر کار داشت؟
3- دلیل این کار در شرایطی که رهبری مدام به حفظ آرامش سفارش می کردند، چه بود؟
اینها سوالاتی است که از آن روز تا کنون در ذهن مردمی که احمدی نژاد را ولایتمدار می شناختند، باقی مانده است.
اما واکنش رهبری چه بود؟
رئیس یک قوه به استناد یک اتهامِ ثابت نشده و مطرح نشدهاى در دادگاه، دو قوهى دیگر را متهم کرد؛ این کار بدى بود، این کار نامناسبى بود؛ اینجور کارها، هم خلاف شرع است، هم خلاف قانون است، هم خلاف اخلاق است، هم تضییع حقوق اساسى مردم است. یکى از حقوق اساسى مهم مردم این است که در آرامش روانی و در امنیت روانی زندگى کنند؛ در کشور امنیت اخلاقی برقرار باشد. اگر یک فردى متهم به فساد است، نمیشود به خاطر او انسان دیگران را متهم کند؛ حتّى اگر ثابت هم میشد، چه برسد به اینکه ثابت نشده است، دادگاهى نرفته، محاکمهاى نشده. به استناد متهم کردن یک نفر، انسان بیاید دیگران را، مجلس را، قوهى قضائیه را متهم کند؛ این کار درست نیست، این کار غلط است. بنده فعلاً نصیحت میکنم. این کار، کار شایستهاى براى نظام جمهورى اسلامى نیست.
این زاویه پیدا کردن ها با رهبری و در رأس آن ها یکشنبه ی سیاه مجلس موجب شد تا آنچنان که در سفرهای اخیر استانی دولت مشاهده می شود، از اقبال مردم به احمدی نژاد کاسته شود.
یکی دیگر از اتفاقاتی که در هفته های اخیر رخ داد، همراهی احمدی نژاد با اسفندیار رحیم مشایی به هنگام ثبت نام بود. از ماه ها قبل زمزمه هایی مبنی بر حضور مشایی در انتخابات و حمایت احمدی نژاد از وی شنیده می شد.( این مسئله را متذکر می شوم که من در این متن کاری به شخصیت مشایی ندارم و این متن صرفا جهت تحلیل رفتارهای محمود احمدی نژاد نوشته شده است.) این مسئله زمانی روشن تر شد که مشایی در تمام سفرهای استانی اخیر در کنار احمدی نژاد دیده می شد و این موضوع زمانی کاملا آشکار شد که مشایی برای ثبت نام کاندیداتوری ریاست جمهوری با همراهی احمدی نژاد وارد وزارت کشور شد و احمدی نژاد هم طی سخنانی گفت:
مشایی یعنی احمدی نژاد و احمدی نژاد یعنی مشایی
طبق قانون حمایت هر یک از دستگاه های دولتی و اجرایی از کاندیدایی خاص خلاف مقررات محسوب می شود.
و در پایان سخنی با محمود احمدی نژاد:
ای کاش همانی که بودی، می ماندی....
یا علی
برچسبها: احمدی نژاد