/دوست بر هر دردی دواست.../
رفاقت یعنی در هم آمیختگی دل ها و دست ها با هم...
رفاقت، فراتر از یک ارتباط معمولی است، مخلوطی است از عقل و احساس...
پیوندی است مستحکم و پایدار که به هر تندبادی نمی لرزد، فرو نمی پاشد...
هر رفاقتی که یکی از دو عنصر عقل و احساس را نداشت، دیری نمی پاید و دیر یا زود فرو می ریزد... این را کسی (این حقیر) می گوید که خودش تجربه و توان آغاز و فروریزش این جور رفاقت ها را داشته است... رفاقت هایی که شاید در ظاهر، ریشه دار و عمیق به نظر برسد، اما در باطن سست، توخالی و پوشالی است...
البته رفاقتی که سرشار از عقلانیت و خالی از احساس باشد، تقریبا نادرست است، و اما چه بسیار رفاقت های ناماندگاری که آکنده از احساس و تهی از عقلانیت اند.
رفاقت مقدس است، آن را با رفیق بازی اشتباه نگیریم، چون با رفیق باید زندگی کرد، نه بازی...
دارو و دوست!
هر دو دردها را تسکین میدهند...
با این تفاوت که «دوست»...نه قیمت دارد؛نه نیاز به بیمه ی حمایتی ؛چون خودش حمایت است!
نه مقدار دارد ؛نه تاریخ انقضا،بلکه هر چه قدیمی تر باشد ، اثرش عمیق تر و شفابخش تر است!
هر دارو معمولا برای دردی مؤثر است ، و برای یک درد دیگر مُضِر...؛
اما دوست، بر هر دردی دواست!
برچسبها: حرف حساب | رفاقت