/من آماده ام/
من، سیدحجتالله انوشه، بعنوان یک جوان ایرانی،
از وطنفروشهای فارسیزبان که از اثراعیل حمایت میکنند متنفرم
و
با تمام توانم تا آخرین قطره خونم از کشورم دفاع میکنم.
#من_آماده_ام
من، سیدحجتالله انوشه، بعنوان یک جوان ایرانی،
از وطنفروشهای فارسیزبان که از اثراعیل حمایت میکنند متنفرم
و
با تمام توانم تا آخرین قطره خونم از کشورم دفاع میکنم.
#من_آماده_ام
سلام دوستان عزیز. الآن حدود ده سالی میشه که این وبلاگ رو با هدف روشنگری و بصیرت افزایی ایجاد کردم. از جمله کارهای اساسی و مهمی که الحمدلله در این وبلاگ انجام شد، میشه به این موارد اشاره کرد:
در مرحله ی اول شروع کردم به تحلیل درباره ی یکی از مسائل روز جامعه یعنی شبکه من و تو و در خصوص هر یک از برنامه های این شبکه، تحلیل نسبتا جامعی ارائه دادم.
بعد از مدتی فکر ایجاد شیوه ی نوینی از نگارش یعنی نامه نگاری به ذهنم رسید و با پشتوانه ی همین فکر مطالبی با عنوان نامه ای به رهبرم و نامه به معصومین و دیگر اشخاص نوشتم و سعی کردم عقاید و نظراتم رو به شیوه ی دیگه ای با خوانندگان وبلاگ در میان بگذارم.
پس از مدتی به این نتیجه رسیدم که خلأ فضای تبیین مسائل جنسی در اینترنت بسیار پررنگه و کار موثری هم در این زمینه انجام نمیشه. بنابراین با تبیین یکی از مهمترین انحرافات جنسی یعنی خودارضایی سعی کردم به سهم خودم این خلأ رو پر کنم که البته با انتقادها و تهمت هایی مثل بی شرمی و بی حیایی هم روبرو شدم ولی چون به درستی راهی که می رفتم، یقین داشتم، کارم رو ادامه دادم.
اگه سری به پست های مختلف وبلاگ سحا نامه بزنید، متوجه میشید که ترکیبی از همه ی این نوشته ها در وبلاگ وجود داره. در تمام طول عمر این وبلاگ سعی کردم که همیشه از مطالب متنوعی استفاده کنم که پاسخگوی نیاز های همه ی بازدید کنندگان باشه و رضایت اونها رو فراهم کنه.
برای من همیشه گوناگونی و یکدست نبودن مطالب یکی از مسائل مهم بوده و به خاطر همین هم از الآن سعی ام رو بیشتر میکنم که از موضوعات و مطالب گوناگون و متنوع تری برای نوشته های وبلاگ استفاده کنم.
امیدوارم تا اینجا از وبلاگ سحا نامه رضایت داشته باشید.
اگر خدا را بخواهم منهای احساس بیان کنم، روی تمام مهربانی ها هم باید خط بکشم...
اگر آیین را صرفاً دسته ای از احکام و اصول خشن بخوانم، کافر بودن را ترجیح می دهم...
دینی که تو را پَر پرواز ندهد و تو را به سوی ذات حقیقت و تعالی بخشترین وجود رهنما نسازد در عبادات و طاعات غیر لذیذ خلاصه میشود...
من آن دین خواهم که با آن به عالم بالا راه یابم!
دینی که کامل باشد و استوار و اعتقاد قلبی ام را پایدار گرداند...
اسلوبی که پرورش روح و جان را بر پرورش زور و بازو مقدم می دارد و قوت جسم را ابزاری برای جهاد با نفس و دشمن می شناسد.
من به سوی آیین حق پیش می روم، در راه فطرت و مبدأ...
به سوی شریعتی به نام اسلام که به حقیقتی به نام اسلام نوید می دهد...
نوشته شده در 21 فروردین ماه 1394هجری خورشیدی
برخی شرکت ها فایل های حذف نشدنی روی ویندوز رایانه یا موبایل و مانند آن نصب می کنند که وقتی می خواهید آنها را از ویندوز خود پاک نمایید با این پیام روبرو می شوید که «نمی توان این فایل را پاک نمود».
تصاویر مبتذل و فیلمهای مستهجن نیز آن گاه که از شرکت شیطان خریداری و روی فکر و ذهن نصب شوند، هر قدر تلاش کنید، بسیاری از این تصاویر نازیبا و آلوده هیچ وقت از ذهن پاک نخواهد شد و رژه صحنه های نصب شده در ذهن، همچنان ادامه خواهد یافت.
حضرت علی (علیه السلام) می فرمود:
«الْقَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَرِ ؛ قلب، بایگانی چشم است».* یعنی آنچه چشم میبیند قلب (فکر، ذهن و حافظه) آن را ضبط و بایگانی می کند و انسان، گاه و بی گاه در فکر و ذهن خود به بازبینی آن می پردازد.
البته با نرمافزارهای استغفار و توبه، ذکر و یاد خدا، اهمیت ویژه دادن به نماز و دل سپردن به خدا، میتوان بخشهایی از آن تصاویر را پاک کرد و از تکرار مداوم آن جلوگیری نمود.
*نهجالبلاغه، حکمت417.
کتاب لحظه های بی تو بودن/ نوشته ی رضا اخوی
انقلابی باید بصیر باشد، باید بینا باشد، باید پیچیدگیهای شرائط زمانه را درک کند.
مسئله اینجور ساده نیست که یکی را رد کنیم، یکی را اثبات کنیم، یکی را قبول کنیم؛ اینجوری نمیشود. باید دقیق باشید.
باید شور انقلابی را حفظ کنید، باید با مشکلات هم بسازید، باید از طعن و دق دیگران هم روگردان نشوید، اما باید خامی هم نکنید؛
مراقب باشید. مأیوس نشوید، در صحنه بمانید؛
اما دقت کنید و مواظب باشید رفتار بعضی از کسانی که به نظر شما جای اعتراض دارد، شما را عصبانی نکند، شما را از کوره در نبرد.
اگر کربلا در کربلا بماند و «امام حسین(ع) و عاشورا» تا «امام مهدی(عج) و ظهور» امتداد نیابد، قطعا راه را خطا رفته ایم...
حقیقت دینِ اسلام در شریعت ظهور یافته است ، اما کدام شریعت؟
نماز و روزه و زکات و حج و انفاق و امر به معروف و نهی از منکر می توانند مبدل به صورت هایی شوند که در درونشان اضداد خویش را پنهان کرده باشند ، چنان که حج اگر به قصد چرخیدن بر گرد خانه ای سنگی انجام شود بت پرستی است و یا رجم شیطان هنگامی تحقق خواهد یافت که به فرمایش آن مظهر روح اللهیِ بشر ، رجم شیاطین واقعی که آمریکا و اعوانش را نیز شامل می شود، وقوع پیدا کند.
خوارج نیز با انتساب به ظاهر شریعت شمشیر بر فرق سر باطنِ شریعت که مولا علی باشد، کوبیدند. پس ولایت باطنِ شریعت است و اسلام آوردگان باید میزان را در تبعیت از ولایت بجویند، نه طولِ رکوع و سجود و زخم پیشانی، که خوارج نیز این همه را داشتند.
برگرفته از کتاب آغازی بر یک پایان ، مرتضی آوینی ، ص 67
تفاوت در چیست؟
در تعویض تاج با عمامه؟
یا با تبدیل جاویدشاه به پاینده رهبر؟
براستی تفاوت در کجاست؟
اگر صرفا ویترین ها را دستکاری کنیم و فقط به ظواهر رنگ و لعاب بدهیم، جز فریفتن خود و دیگران کاری انجام نداده ایم.
انقلاب نیامد تا عده ای مستکبرِ کاخ نشین بروند و عده ای جاه طلبِ زالوصفت دیگر در کاخ هایشان جا خوش کنند با این تفاوت که گروه دوم، انگشتر عقیق و تسبیح به دست، به ریش ملت و خون پاک شهدا بخندند و هر غلطی دلشان خواست بکنند.
انقلاب آمد تا با رویاندن بذرهای امید و ایمان در دلهای خشکیده از رایحه ی معنویت، روح تازه ای در کالبد مستضعفین ایران و جهان بدمد.
و اینک در زادروز انقلاب شکوهمند قرن، با الهام از بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی و با تکیه بر اهرم های امیدآفرینی و بصیرت افزایی در کارزار جهاد تبیین با نائب بصیر ولی عصر(عج) تجدید میثاق می کنیم و عرضه میداریم:
ما ترکناک یاابن الحسین...
هفته ی کتاب و کتابخوانی بهانه و مجال خوبی است که اندکی از نامهربانی هایمان با این یار مهربان بگوییم.
در این روزهایی که فضای مجازی آن چنان تار و پود زندگی مان را در هم پیچیده و فرصت انس با کتاب را از ما سلب کرده ، بایسته و شایسته است که بازنگری نوینی نسبت به رابطه مان با این گوهر گران سنگ داشته باشیم.
به راستی کتاب نزد ما چه جایگاهی دارد؟ از فرصتی که برای مطالعه اش صرف می کنیم و هزینه ای که برای تهیه اش می پردازیم تا تاثیرگذاری اش بر شیوه ی زیستن و سبک زندگی مان و...
برخی از ما زمان آخرین کتاب هایی که خوانده ایم به شب و روز امتحانات دوران تحصیل و کتاب های درسی مان برمی گردد. با این حال جنس ارتباط مان با فضای مجازی بیشتر از مقداری ست که حتی فکرش را بکنیم.
بالا و پایین کردن های افراطی و بی هدف صفحات اینستاگرام، کانال های تلگرام، وضعیت های واتس اپ و... همگی خبر از غرق شدن در فضای مجازی و جذابیت های کاذبش می دهد که نتیجه اش فرصت سوزی های پرشمار و غیر قابل بازگشت است.
اما به کتاب بازگردیم. در روزهایی حرف از این دوست جفا دیده می زنیم که آمار و سرانه ی مطالعه در کشورمان بسیار پایین است و از دیگر سو شرایط خاص کرونایی، فرصت های خالی قابل توجهی را در اختیارمان گذاشته است که می توان آن ها را سرشار از مطالعه کرد.
پس رواست که در این روزهای کوتاه و شب های طولانی طعم لذیذ با کتاب بودن را بچشیم...
گاهی دلتنگی آن چنان در وجود انسان می خروشد و جان را می خراشد که گویی باید قلب را شکافت و یاد یار را در آغوش فشرد تا شاید اندکی التیام حاصل شود...
به راستی چه کسی می پنداشت که اشک های شوق ملاقات ضریح شش گوشه، جای خود را به اشک های حسرت جاماندگی و درماندگی دهد و شیرینی و شور دیدار یار به تلخی فراق بدل گردد...؟!
یا ابا عبدالله! نوکر نالایق و پر دردسری بوده ام و هستم، قبول... تو را قسم به کودک معصوم جامانده ی اربعینت، حضرت رقیه (سلام الله علیها) مرا هم لابلای زائرین محبوبت بپذیر...