سفارش تبلیغ
صبا ویژن

/نامه ای به رهبرم1/

24 سال می گذرد از روزی که اماممان شده ای...

24 سال می گذرد و تو چقدر پیرتر و شکسته تر شده ای...

اما

با گذشت همه ی این سال ها، هنوز همان جذابیت و وقار و مهربانی در چهره و چشم هایت مشهود است.

در همه ی مراسمات تجلیل از بزرگان، هیچگاه یادی از زحمات تو در این سال ها نشده است.

همه انگار یادشان رفته که چقدر زود ریش هایت سفید شد.

همه انگار یادشان رفته که تو چقدر خون دل خوردی.

بعضی از همسنگرانم ممکن است به من خرده بگیرند که چرا تو را «تو» خطاب می کنم.

اما من با امامم صمیمی تر از آنم که بخواهم در نامه های صمیمانه ام او را «شما» بخوانم.

من امامم را دوست دارم.

بیش از او امام زمانم را دوست دارم.

می خواهم از طریق او به امام زمانم برسم.

کاش برخی هایی که ما را به تحجر متهم می کنند، بدانند که علاقه ی ما به رهبرمان اجباری نیست.

قلبی است.

کاش بدانند که اگر من سرباز و پاسدار ولایت هستم،

عاشق ولایت و امام مهربانم هم هستم.

آقای من.... امام قلبهای مشتاق ولایت...

نمی توانم تو را در یک نامه وصف کنم و برایت بسرایم.

منتظر نامه های بعدی ام هم باش.

آن ها را بزودی برایت پست خواهم کرد.

emam



برچسب‌ها: نامه ای به رهبرم
[ شنبه 92/4/15 ] [ 1:25 صبح ] [ سید حجت الله انوشه ]

/بدون رهبر نمی شود/

امروز اگر بعد از شنیدن اخبار با خود بینیشیم، می فهمیم که وجود رهبر برای یک انقلاب و یک کشور چه مقدار ضرورت و اهمیت دارد.

مردم مصر هنوز یک سال از انقلابشان نگذشته، علم مخالفت و اعتراض برافراشته اند و خواستار کناره گیری رییس جمهور منتخبشان هستند.

mesr

به نظر من دلیل اصلی بی ثباتی و آشوب در مصر عدم وجود رهبر و راهنماست.

انقلاب مردم مصر هم مثل انقلاب ایران بود.

انقلاب ایران بعد از 34سال همچنان با قدرت ایستاده است.

ولی انقلاب مردم مصر به یک سال نکشیده، در آستانه تجزیه و آشوب است.

rahbar

فرق این دو انقلاب، وجود رهبر است.

انقلاب ایران رهبر داشت.

انقلاب مصر رهبر نداشت.

اگر رهبری چون امام خمینی وجود نداشت، اولا انقلابی شکل نمی گرفت و دوما اگر شکل می گرفت، با کوچکترین نابسامانی، از هم می پاشید.

وجود رهبر عادل و آگاه برای حفظ و بقای جامعه لازم است.

مثلا فرض کنید که این انقلاب بدون رهبر بود، قائله ی بنی صدر توسط چه کسی فیصله می یافت؟

یا در زمان خودمان، حرف آخر را در خصوص یکشنبه سیاه چه کسی می زد؟

و هزاران مثال و شاهد دیگر که همه حاکی بر اهمیت و ضرورت حضور رهبر در جامعه است.

این نظرات من بود، شما اگر نظر دیگری دارید، بفرمایید.



برچسب‌ها: امام خامنه ای | انقلاب | حرف حساب
[ چهارشنبه 92/4/12 ] [ 3:4 عصر ] [ سید حجت الله انوشه ]

/نامردها/

حتی نامرد ها نگذاشتند برای انقلاب دو دست بماند...

اما هنوز یک دست هست ...

تا کور شود هر آن که نتواند دید ...

agha



برچسب‌ها: امام خامنه ای | انقلاب
[ یکشنبه 92/4/9 ] [ 2:51 عصر ] [ سید حجت الله انوشه ]

/پیام امام زمان به شیعیان/

امام زمان (عج)

پس از ستایش و حمد خداوندی که معبودی جز او نیست و درود به سید و مولی و پیغمبر گرامی ما حضرت محمد و خاندان پاکش...اگر چه هم اکنون در مکانی دور از جایگاه ستم گران سکنی گزیده ایم -که خداوند صلاح ما و شیعیان با ایمانمان را مادامى که دولت دنیا در دست فاسقان است در دوری ما دیده است-، ولى با این حال به أحوال شما آگاهیم و چیزى از اخبار شما بر ما پوشیده نیست و از خواری و مذلتی که دچارش شده اید باخبریم، و این پیش آمد بدان سبب شد که بسیارى از شما بسوى آنچه پیشینیان صالح از آن رو گردان بودند متمایل گشته و بدان عهدى که از ایشان گرفته شده بود پشت پا زدند که گویا به آن پیمان آگاه نیستند. 

ما از رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده ایم که اگر جز این بود دشواری ها و مصیبت ها بر شما فرود می آمد دشمنان شما را ریشه کن مى نمودند، پس تقوای خدا پیشه کنید تا در بیرون آمدن از فتنه ای که به شما روی آورده نجاتتان بخشیم، فتنه و آشوبی که هرکس أجلش فرا رسیده باشد در آن هلاک می گردد و آن کس که به آرزویش رسیده باشد از آن دور ماند.

و آن فتنه نشانه‏اى است براى نزدیک شدن حرکت ما و اظهار نمودن شما امر و نهى ما را براى همدیگر، و خداوند نور خود را تمام خواهد کرداگرچه مشرکان را خوش نیاید.

از آتش برافروخته جاهلیت که گروه های اموی آن را شعله ور ساخته و گروه هدایت یافته را بدان می ترسانند به تقیه پناه برید و چنگ زنید. من عهده دار نجات کسی هستم که در آن فتنه برای خود مقام و جایگاهی نجوید و در عیبجویی از آن به راهی پسندیده گام گذارد.

از حادثه ای که به هنگام فرا رسیدن ماه جمادى الاول همین سال روی خواهد داد عبرت بگیرید و از خوابی که شما را فرا گرفته برای حوادث بعدی بیدار شوید... .

پس هر یک از شما باید کارى کند که او را به دوستى و محبت ما نزدیک گرداند و از آنچه خوش آیند ما نبوده و باعث کراهت و خشم ماست دوری گزیند زیرا امر ما ناگهانی فرا می رسد در هنگامی که توبه و بازگشت برای او سودی ندارد و پشیمانیش از کیفر ما نجاتش نمی بخشد، خداوند راه رستگارى را به شما الهام فرماید و در توفیق‏یابى به رحمتش درباره شما لطف نماید.

این نامه ما است به تو (شیخ مفید) اى برادر دوستدار و مخلص وبا صفاى در مودت و یار با وفاى ما...این نامه و مضمون آن را به هر کس که اطمینان دارى برسان و همگى آنان را بعمل کردن بدان سفارش کن ان شاء اللَّه. 

و صلى اللَّه على محمّد و آله الطاهرین.

(برگرفته از نامه امام عصر عج به شیخ مفید ره/کلمة الامام المهدی/ص189)



برچسب‌ها: امام مهدی(عج)
[ شنبه 92/4/8 ] [ 7:49 عصر ] [ سید حجت الله انوشه ]

/یادش بخیر آن روزها/

یادش بخیر آن روزها...

برای یاد از دکتر سید محمد حسین بهشتی یک جمله از ایشان کافی است:

ما شیفتگان خدمتیم، نه تشنگان قدرت...

روحش شاد و راهش پر رهرو باد...

beheshti



برچسب‌ها: امام خامنه ای | انقلاب | شهید بهشتی
[ جمعه 92/4/7 ] [ 3:19 عصر ] [ سید حجت الله انوشه ]

/چه شد که امام مجروح شد؟/

32 سال می گذرد.

32 سال می گذرد از روزی که دست راست امام خامنه ای سست شد.

شاید خیلی ها برایشان سؤال پیش بیاید که اصلا چطور شد که دست راست امام مجروح شد. برخی به اشتباه چیزهای غیرواقعی ای را می انگارند. مثلا فکر می کنند که دست ایشان در جبهه ی جنگ مجروح شده است یا ...

آری این افراد درست می پندارند ولی با این تفاوت که این مجروحیت در سنگر مسجد ابوذر برای امام حاصل شد نه در سنگر جبهه.

بگذارید به طور خلاصه جریان را بگویم:

گروه های تروریستی از جمله  گروهک فرقان از همان ابتدای انقلاب تصمیم به ترور افراد سرشناس و انقلابی نظام که در آینده ممکن بود برای آنها خطر داشته باشند، گرفته بودند و در اکثر موارد به اهداف پلید خود رسیدند. مثل به شهادت رساندن استاد مطهری، دکتر بهشتی، شهید رجایی و...

گروهک های تروریستی به خوبی می دانستند که وجود حجت الاسلام خامنه ای در آینده، برای گروهک تروریستی شان خطرناک خواهد بود.

 و این چنین بود که 32 سال پیش، مثل امروزی، برنامه ریختند تا حجت الاسلام خامنه ای را که یکی از بزرگترین افراد انقلاب و از یاران نزدیک امام محسوب می شد، ترور کنند.

آنها یک بمب را درون ضبط صوتی جاسازی کردند و به مزدورانشان دادند که آن را هنگام سخنرانی در مقابل حجت الاسلام خامنه ای بگذارند.

ضبط صوت دست به دست چرخید تا به دست نفر آخر رسید.نفر آخر، حواسش را خوب جمع کرد و ضبط صوت را جایی گذاشت که سمت چپ حجت الاسلام قرار می گرفت. یعنی دقیقا نزدیک قلب ایشان...

یکی از اتفاقات بسیار عجیب و شاید بتوان گفت معجزه آسایی که در این زمان رخ داد، این بود که محافظ حجت الاسلام بطور اتفاقی جای ضبط صوت را عوض کرد و آن را در فاصله ای دورتر از حجت الاسلام و در سمت راست ایشان قرار داد. در واقع دلیل اصلی جان سالم به در بردن حجت الاسلام از این انفجار تروریستی، همین کار محافظ ایشان بوده است و گرنه..

بگذریم. بمب درون ضبط صوت در ساعت معین منفجر شد. و...

.

.

agha

رگ های دست راست و سیستم عصبی اش متلاشی شده بود.

این قسمت را از یکی از محافظان ایشان نقل می کنم:«جراحت خیلی سنگین بود، سمت راست بدن پر از ترکش و قطعات ضبط صوت بود، حتی یکی از ترکش‌ها زیر گلوی آقا جا خوش کرده بود. قسمتی از سینه ایشان کاملا سوخته بود! یکی دو تا از دنده‌ها هم شکسته بود. دست راست هم کاملا از کار افتاده بود و از شدت ضربه ورم کرده بود. استخوان‌های کتف و سینه کاملا دیده می‌شد.»

با تلاش پزشکان سلامت ایشان بازیابی شد. ولی دست راست ایشان هرگز التیام نیافت.

***

این بود جریان مجروحیت حجت الاسلام.

حجت الاسلامی که امروز ملت ایران به خود می بالد که رهبری چون او دارد.

حجت الاسلامی که خونی که در رگ ماست، تقدیم به اوست.

و حجت الاسلامی که امروز امام، رهبر و پیشوای این امت است.

ماهی که ترور گشت خدا یارش بود

جانبازی در راه ولی کارش بود

گشتم به جهان ندیده ام همچون او

سید علی خامنه ای نامش بود

agha



برچسب‌ها: امام خامنه ای
[ پنج شنبه 92/4/6 ] [ 9:42 عصر ] [ سید حجت الله انوشه ]

/صرفا طنز!!/

تذکر مهم: سلام دوستان. تصمیم گرفتم مناسب با فضای وبلاگ، و برای خارج شدن از جو خشکی که وجود داره، یه مطلب طنز تو وبلاگ قرار بدم. این مطلب «صرفا» طنزه. پس خواهشا کسانی که این مطلب رو میخونند، هیچ توهینی رو به کسی قلمداد نکنند.باتشکر


 

kandidaha

این طنز به نقل از سایت صراط نیوز است  به نظر اقدام جالبیست که از دو منظر قابل تقدیر است . اول فضای خشک و سخت انتخابات سبک میشود از سوی دیگر رئیس جمهور منتخب را آماده انتقاد و انتقاد پذیری می نماید:

 از آنجا که ما کارمان خیلی درست است توانستیم دستگاهی اختراع کنیم و چهارسال بعد را با پیش فرض اینکه هر یک از نامزدهای ریاست جمهور رئیس جمهور می شدند پیش بینی کنیم! البته این دستگاه را بیشتر به این خاطر اختراع کردیم که سرشوخی را با دکتر روحانی باز کنیم. هر چند دکتر احمدی نژاد می رود، اما بالاخره یک طوری ما طنزنویس ها هم باید نان بخوریم دیگر!

اگر مهندس غرضی رئیس جمهور می شد:

به قول شاعر: “تصور کن، اگه حتی، تصور کردنش سخته!”؛ با رئیس جمهور شدن ایشان طنزنویسان به جلسات هیات دولت دعوت می شدند و کلا همه دور هم می گفتن و می خندیدن؛ نشاط جامعه اینقدر بالا می رفت که دیگر هیچ بیمار روانی در کشور وجود نمی داشت و همه روانشناسان به این دلیل از کار بیکار می شدند!

بعد از چند ماه و با کاهش تورم به زیر صفر، کشور دچار رکود اقتصادی می شد و مسئولان به این فکر می افتادند که حالا باید چیکار کنند؟!

در طی 4 سالی که ایشان رئیس جمهور می بودند تیمی تشکیل می شد پاسخ سوالات فلسفی ایشان را بدهد؛ و بالاخره معلوم شود که آیا فرهنگ در طول حرکت می کند یا در عرض؟! و یا اینکه بالاخره فرهنگ موجودی زنده است یا خیر؟!

در طی این دوران “دولت ضدتورم” ایشان با هرگونه “تورم” مبارزه می کرد و بعد از رفع تورم اقتصاد، به شکم های متورم همشهریان هم پرداخته می شد و دیگر کسی در کشور اضافه وزن نمی داشت!

اگر دکتر جلیلی رئیس جمهور می شد:

از یکدم همه ظرفیت ها آزاد می شدند! همه آدم ها هم با ظرفیت می شدند و دیگر کسی از انتقاد کس دیگری دلخور نمی شد! حتی ظرفیت باک خودروها را هم افزایش می دادند تا با یک باک بنزین بتوانی از اینجا تا محل اجلاس 5+1 بروی ، با کاترین مذاکره کنی و برگردی!

اگر دکتر عارف رئیس جمهور می شد:

بالاخره به دکتر می رفت و به دکتر می گفت که: “4سال دل درد گرفتم!”؛ همه معادن را به جاذبه گردشگری تبدیل می کرد و البته مرام لوطی گری و تریپ معرفت را هم در کشور ترویج می داد.

اگر دکتر رضایی رئیس جمهور می شد:

همون موقع اعلام نتایج کنار می کشید و نفر دوم می شد رئیس جمهور ؛ آقا محسن در بیانیه استعفایش می نوشت: “لذتی که در نامزد شدن هست در انتخاب شدن نیست! من هدفم در این سال ها نامزد شدن بود نه رای آوردن! وقت ندارم رئیس جمهور بشم! می خوام برم مطالعه و تحقیق کنم و برنامه هام رو ارتقا بدم تا 4 سال بعد با برنامه هایی جدید دوباره کاندیدا بشم!”

* اگر دکتر قالیباف رئیس جمهور می شد:

تیم مذاکره 5+1 با احترامی ویژه به ایران دعوت می شدند و بعد گازانبری مذاکرات را پیش می بردیم!

* اگر دکتر ولایتی رئیس جمهور می شد:

یک واحد درسی با عنوان “چگونه مذاکره کنیم!” به واحدهای درسی دانشجویان اضافه می شد!!

* اگر دکتر حداد عادل رئیس جمهور می شد:

بعد از چهارسال تازه باورش می شد که این اتفاق افتاده که خیلی دیر بود و زمان ریاستش بر قوه مجریه به اتمام می رسید!

حالا که دکتر روحانی رئیس جمهور شد:

ابتدا سعی می کند با کلیدش، قفل های زده شده بر رشد اقتصاد و اشتغال را باز کند! اما بعد از مدتی متوجه می شود این قفل ها محکمتر از این حرف ها هستند و از دکتر احمدی نژاد می خواهد کلیدها را پس بدهد! اما به دلیل اینکه کلیدها پیدا نمی شوند بالاخره می روند و از یکی از نامزدها گازانبر(!) می گیرند و همه قفل ها را می برند!

پوزخند شاد باشید پوزخند



برچسب‌ها: انتخابات ریاست جمهوری | کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری
[ پنج شنبه 92/4/6 ] [ 12:6 عصر ] [ سید حجت الله انوشه ]

/انتظار یعنی.../

[ دوشنبه 92/4/3 ] [ 9:33 عصر ] [ سید حجت الله انوشه ]

/دلم برای امام زمان می سوزد/

میخواهم کمی از مردم کوفه برایتان بگویم. می شناسیدشان که...

وقتی برای امام حسین نامه نوشتند و پای نامه هاشان را با خونشان امضا کردند، می توانستی اشک شوق را که در چشم هایشان حلقه زده بود، ببینی....

عاشقانه منتظر امام "غایب"شان بودند...

در سرتاسر نامه هایشان واژه ی "العجل" هویدا بود...

در نامه هایشان نوشته بودند که بیا که در اینجا درخت های سرسبز و گلهای خوشبو منتظرند تا قدم هایت را بدرقه کنند. 

ولی خیلی نگذشت که انگار نامه هایشان یادشان رفت.

همان هایی که روزی "العجل" می گفتند و برای حضور و ظهور امامشان دست به دعا داشتند، در سپاه عمر سعد قرار گرفته بودند.

برخی هایشان حتی سنگی برداشته بودند به امید اینکه آن را به صورت امام بزنند.

همان امامی که خواستار تعجیل در دیدارش بودند.

آه....

raghs

همه ی این ها را گفتم که بگویم یادمان باشد که تاریخ تکرار می شود.

دیگر حالا انگار  رقصیدن دختران و پسران جلوی هزاران چشم حریص و هیز منعی ندارد...... دیگر انگار پخش موسیقی حرام با صدای بلند جزو مستحبات نیمه شعبان است .... خب میلاد امام زمان است دیگر..... باید شاد باشیم....

خدا کند کسانی که اینکار ها را می کنند، فقط ناآگاه باشند، مغرض نباشند. در پی مقصودی نباشند....

دلم برای امام زمان می سوزد که این شادی های همراه با ابتذال را به پای میلاد او می گذارند..... 

خواهرم......

برادرم.......

با توام.... با خودت... با تو که به خاطر میلاد امام زمان از خانه بیرون آمده ای و می رقصی و ترانه ی حرام پخش میکنی....

تو مگر نمی گویی که برای شادی امام زمان داری می رقصی؟؟؟؟

آیا امام زمان از این کارت راضی است؟؟؟؟؟؟

آیا با رقصیدن جلوی چشم هزاران نامحرم، لبخند امام زمان را احساس میکنی؟؟؟؟

فکر نمی کنی که ممکن است تو هم مثل مردم کوفه بشوی و وقتی امامت آمد، با سنگی به پیشانی اش بزنی؟؟؟؟؟؟

اگر می خواهی برقصی و به قول خودت شاد باشی، این کار را به حساب میلاد امام زمان نزن....

.

.

.

و در پایان سخنی با امام زمان:

یک کلام

شرمنده ایم.....



برچسب‌ها: امام مهدی(عج)
[ دوشنبه 92/4/3 ] [ 1:17 صبح ] [ سید حجت الله انوشه ]

/نمی دانم یادتان هست یا نه/

پوستر زیبا از رهبری

نمی دانم بگویم یادش بخیر یا...

مثل همین روزها بود که امام آماده شد تا به سوی نماز جمعه حرکت کند.

آری فکر می کنم 29 خرداد 88 بود. چهار سال پیش.

درست یک هفته بعد از انتخابات 40 میلیونی سال 88.

همه ی گوش ها تشنه شنیدن سخنانش بودند.

او در آن روز، هم تشنه کامان را سیراب کرد و هم فتنه گران داخلی و خارجی را رسوا کرد...

نمی دانم یادتان هست یا نه.

در پایان خطبه دوم جملاتی خطاب به مولای خودش و ما بر زبانش آمد که دل همه را خون کرد و از آن روز تا کنون در ذهن ما نقش بسته است:

 

 اى سید ما! اى مولاى ما! ما آنچه باید بکنیم، انجام میدهیم؛ آنچه باید هم گفت، هم گفتیم و خواهیم گفت.

من جان ناقابلى دارم....

جسم ناقصى دارم....

اندک آبروئى هم دارم که این را هم خود شما به ما دادید...

همه‌ى اینها را من کف دست گرفتم، در راه این انقلاب و در راه اسلام فدا خواهم کرد؛ اینها هم نثار شما باشد.

سید ما، مولاى ما، دعا کن براى ما؛ صاحب ما توئى؛ صاحب این کشور توئى؛ صاحب این انقلاب توئى؛

پشتیبان ما شما هستید؛ ما این راه را ادامه خواهیم داد؛ با قدرت هم ادامه خواهیم داد؛

در این راه ما را با دعاى خود، با حمایت خود، با توجه خود، پشتیبانى بفرما.

agha



برچسب‌ها: امام خامنه ای
[ یکشنبه 92/4/2 ] [ 6:16 عصر ] [ سید حجت الله انوشه ]