/نامه ای به امام علی/
سلام امام بردبار من...
حالت خوب است؟
بانویمان زهرا چطور است؟
الحمدلله...
نمی دانم از کجا این جرئت را پیدا کرده ام که برایت نامه بنویسم
ولی میخواهم فقط برایت بنویسم
برای تو که حقت را پایمال کردند و سکوت کردی...
برای تو که توهین و ناسزاهای شرم آور نثارت کردند و سکوت کردی...
برای تو که سکوت کردی تا شیرازه ی دین از هم نپاشد...
آن روز که پیغمبر دست تو را بلند برد و فریاد "من کنت مولاه فهذا علی مولاه" را در گوش جهانیان فریاد کرد، شاید کسی باور نمی کرد که بعد از غدیر سقیفه ای وجود داشته باشد.
داستان غدیر را خیلی شنیده ایم ولی به نظرم آنچه عظمت غدیر در مقابل آن سر فرود می آورد، صبر توست.
صبر تو که حق مسلّمت را پایمال کردند و هیچ کس صدایت را نشنید جز چاه....
جز نخل های نخلستان...
علی جان....
تو نه حب ریاست داشتی و نه عشق خلافت...
فقط می خواستی اسلام، اسلام بماند.
و در این راه هم تازیانه خوردن همسرت را دیدی و هم توهین های ناروا را شنیدی...
زبانم دیگر تاب توصیف ندارد....
یا خودت.....
برچسبها: نامه به ائمه