سهمیه بندی ضروری، کار غلط دولت و سردرگمیها و سوءاستفاده ها
سهمیه بندی بنزین کاری ضروری و درست بود و قیمت بنزین باید اصلاح می شد، زیرا:
-فاصله قیمت با خارج بالا رفته بود و قاچاق گسترش پیدا کرده بود.
-مصرف بنزین داخلی زیاد شده بود.
-کسری بودجه وجود داشت..
-به علت تدابیر غلط دولت مدیریت مصرف بنزین مسئله جدی شده بود.
ولی اقدام غیرکارشناسی و بدون تدبیر کافی بود:
-در زمان بدی صورت گرفت.
-یکدفعه میزان بالا بردن قیمت بنزین آزاد زیاد بود.
-دولت با شوک درمانی و بدون توجیه مردم کار را جلو برد و مردم را لاجرم معترض کرده و نیروهای نظامی و انتظامی را در برابر آنها قرار داد.
-راهکارهای اصلاحی دیگری وجود داشت نظیر دادن بنزین به هر فرد و ایجاد کردن بازاری برای خرید و فروش اتوماتیک بنزین که هم فروشنده و هم خریدار سود می کردند یا افزایش تدریجی قیمت یا زیاد کردن سهمیه خانوارها و...
-دولت راهکارهای جبرانی مثل افزایش یارانه یا سبد حمایتی را نه درست طراحی کرده نه درست اجرا در صورتی که در دهه هشتاد نظام تدابیر درستی اندیشید و ضمن توجیه مردم ابتدا آن اقدامات صورت گرفت.
-دولت در یک استراتژی خاص سکوت کرد و هزینه تصمیم خود را به گردن نظام و در نهایت رهبری انداخت. جوری که فضای مجازی و رسانه ها و حتی در هواپیماها هم صوت حمایت رهبری از سهمیه بندی بنزین در دهه هشتاد پخش شد و سکوت دولت فضا را ملتهب کرد و نظام را مسوول تصمیم غلط دولت کرد.
-نظریه پردازان نولیبرال حامی دولت از دهه هفتاد تا کنون به تبع برنامه های اجماع واشنگتن و توصیه صندوق بین المللی پول و بانک جهانی به دنبال قطع یارانه بدون اقدام جبرانی بودند.
-فشار روی مردم بالاست، مردم از بیتدبیری و تبعیض ناراضی هستند و از شهرهای مختلف گزارش میرسد مردم به ویژه بخشی از مستضعفین در کف خیابان هستند و این فرصت بیشتری برای گروه های معارض نظام برای تخریب و فراهم کرده است.
موضع رهبری چرا حمایت بود؟
-رهبری در تصمیمی درست و براساس مردمسالاری دینی و طبق رویه پیشین خود و امام راحل، تصمیمات اکثریت سران نظام که ازقضا در این موزد انتخابیها بودند را تایید کردند تا:
-نظام دوپارچه نشده و درگیر درگیری درونی نشود.
-در شرایط بحران داخلی و دومینوی ناارامی کشورهای همجوار اعتراضاتِ بحق به سمت سرنگونی دولت نرود و خلا قدرت در درون به وجود نیاید و زمینه بیثباتی دولتهای اتی با این تجربه فراهم نشود.
-دولت مجبور شود به پشتوانه حمایت نظام با تدبیر بیشتر فرایند را اصلاح کند و بهانه نمیگذارند کار کنیم و چه کسی مملکت را تعطیل کرده از انان گرفته شود.
-توده های مردم، متدینین و وفاداران نظام از سردرگمی خارج شوند و با وجود نارضایتی شدید از دولت، مقابل نقشه سوریه سازی ایران بایستند.
-رهبری نشان داده رهبرِ مسئول است و مسئولیت اقدامات نظام را هرچند مثل ماجرای جمعیت خود مخالف ان باشد، می پذیرد.
سازوکار جلسه سران قوا قانونی است:
-بر اساس حکم حکومتی شکل گرفته است و در حکم قانون است.
-این ساختار مثل نهادهای بالادست سیاستگزاری کشور است و هرچند ناکارامد باشد و تصمیمات غلط بگیرد برای خروج از بن بست شکل داده شده است.
-مجلس می تواند در مواردی که این سازوکار تصمیمگیری کرده با قانون گذاری مستقل، چارچوب قانونی درست کند. در این مورد مثلا برای اصلاح ادامه فرایند ریل گذاری کند.
-ناقض ادعای دولت در بسته بودن دست او و نداشتن اختیارات است.
-اصلاح طلبان به دنبال تکرار تجربه شان در تقابل با هاشمی از 74 تا 79 در مورد دولت فعلی هستند و میخواهند با ان مرزبندی کنند، انتقاد از دولت، استعفا در مجلس و... برای این مرزبندی و ایجاد محبوبیت مردمی در شرایطی است که انها در کشتی دولت مورد حمایتشان در حال سقوط اند.
-اصولگرایان دو دسته شده اند توجیه گران وضع موجود و کسانی که صرفا به دنبال استفاده برای تقابل با دولتند.
-بهاری ها هم به دنبال اپوزیسیون نمایی و بهره برداری هستند.
-بعضی بزرگان و مجموعه های اتقلابی هم بدون اطلاع از ضرورت ماجرا در حال مطالبه توقف فرایندند که در صورت تحقق این مطالبه غلط گذشته از بحران اقتصادی، تصمیمات اینده نطام و دولتها را نیز متزلزل خواهد کرد.
حال چه باید کرد؟
-از اصل سهمیه بندی دفاع کرد و حتی باید دولت را مورد سوال قرار داد با چه عقلانیتی با حذف کارت سوخت در ایتدای دولت یازدهم، برنداشتن فازهای بعدی هدفمندی یارانه ها و تعطیلی تولید بنزین در پتروشیمیها کشور را دچار بحران کرد؟
-باید مطالبه کرد تا فرایند اصلاح شود، بسته های حمایتی و جبرانی مثل افزایش یارانه تسریع شود. دولت و مجلس اینجا نوک پیکان مطالبه هستند. مجلس میتواند به صورت قانونی چارچوب درستی ایجاد کند.
#محمدصادق_شهبازی